پدر شوهر من توو خاستگاری قول داد که حقوق شوهرم کمه بهمون هر ماه کمک مالی کنه
همون بود که کمکی بشه خودشو به مفلسی زده شوهرم دلش میسوزه جوری که میخواد ی غذایی داریم سریع واس خونوادش ببره یواشکی اینکارو میکنه چون من راضی نیستم
خونوادش خیلی رندن داداشش تا مارو میبینه میگه پیتزا خوردین؟ واس منم بیارین
درامدشون خوبه اما میخوان از ما بکنن
چند ماه یبار ی مرغ منجمد میاره واسمون صدبار میپرسه خوردین چیکارش کردین
فعلا که ما 4 ماهه عروسی کردیم شوهرم از حلقوم من میزنه میده به اونا
بعد اونا میخوان چیزی بدن به تعارف میگن سریع میگه نه نه !!!!!!!!!!!!!