تو تاپیکای قبیلیم یه خلاصه ای گفتم
هر روز داره بدتر و بدتر میشه
سر چیزای الکی بحث میکنیم
از وقتی بچه دنیا اومده عصبی شدمو داغون
دیشب نزدیک بود یه بلایی سر خودم بیارم
داره ازش بدم میاد
اصلا نمیخوام پیشم باشه
دیگه واسم مهم نیس
من که انقد دلم میخواست رابطمون خوب باشه و ..
الان اصلا فقط میخوام شوهرم نباشه
میترسم زندگیم خراب شه
با یه بچه کوچیک و بعد پشیمون شم
خب سعی کن ارامشو برگردونی به زندگیت
شوهرت خوب نیس؟چندوقته زایمان کردی افسردگیه بعدزایمان نباشه
افسردگی بعد از زایمان گرفتی
چیکار میکنه مگه شاید هورمونهات بهم ریخته عزیزم
حتما حتما برو پیش مشاور
ممکنه یک دوره دارو بده ... استفاده کن....
سعی کن به خودت برسی تا سالم و سر حال بشی
ببین موضوع این هست که تو خسته ای ... جسمت سر حال بشه کم کم روحیه ت خوب میشه
از خانواده ها برای نگهداری بچه کمک بگیر ... برو باشگاه و....
روی رابطه جنسی و اشتیاقت هم کار کن... خیلی موثره در بهبود رابطه عاطفی
من در جریان نیستم ولی خب مثلا وقتی رابطه خودم و شوهرم بد میشه میدونم اگه خودم خوب باشم و مهربون واینا درست میشه
درسته که ما هم خسته هستیم و خیلی چیزای دیگه ولی من تو این هیری ویری حوصله رابطه بدمون رو ندارم سعی میکنم همیشه باهاش خوب باشم تا زندگیم آروم باشه
عزیزم شاید بخاطر افسردگی پس از زایمان باشه خیلیا ایجور میشن برو مشاوره حتما نذار زندگیت خراب شه پشیمون میشی خودت هیچی فکر بچت باش لطفا
قبل بچه اوردن نمیشناختیش؟
نمیدونم چرا ما خانوما ا‌ول یه شکم میزاییم بعد تصمیم میگیریم شوهرمونو بشناسیم
برو پیش روانپزشک
یه مدت به بهانه سفر ازش دور شو
یک روز دو روز
