2726
عنوان

به نظرتون من مشکل دارم یا بچم؟یا نیروی بدی تو زندگیم هست

| مشاهده متن کامل بحث + 5718 بازدید | 269 پست
اقا نمیشه این تاپیکارو روزا بذارید خب منم کنجکاوم میخونم بعدش عین چی میلرزم نکنین 

منم شبا شوهرم نیس الان فک کنم جیش کردم از ترس

فرزند خوبم😇 امروز برایت اینگونه دعا کردم!خدایا!بجز خودت به دیگری واگذارش نکن!تویی پروردگار او!پس قرار ده بی نیازی در نفسش،یقین در دلش،اخلاص در کردارش.روشنی در دیده اش💫،بصیرت در قلبش💖،وروزی در زندگیش !امین❤

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

بچه خواب بوده اسی بختک افتاده روش راه نیوفتاده که تو کوچه 

نه والا همه چیز واقعی. بعدم که رفتم تو اتاق دیدم بچم رو تخته و بیداره چشماش باز گفتم چرا هرچی صدات کردم جوابم ندادی محل نداد پشتش کرد به من و خوابید

2728

عزيزم قران بخون نماز بخون بهشون فكر نكن اگر اينا ك ميگي از ترس و استرس زياد نباشه اينكارارو كني خوب ميشي تو خونه ماهم قبلا ازين خبرا بود ولي ن ب شدتيك تو ميگي!حتي هميشه صدا باز و بسته شدن در خونمون مياد پسر خواهرم تو خونه هايي ك جن داره شبا تا صب بيداره و با چشم باز اشك ميرزه و جيغ ميزنه و جواب كسيو نميده شايد پسرتم چيزي ميبينه 

ن اتاق من کاملا تاربکه 

خواستم دیشب تاپیک بزنم گفتم نصفه شبه یه چیزی راج به جن میگید بیشتر وحشت میکنم یا کسیو به وحشت میندازم ولی الان ترس نداره بیرونو نگاه کن روشنه

😂😂😂😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😰🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂😂خیلی خفن بود 

خدایی جرات نمیکنم برگردم پشتمو نگاه کنم خودم چند وقت پیش شب خوابم نمیبرد رفتم رو بالکن چایی بخورم شب نگاه آسمون میکردم به جنم فکر میکرد یه آن حس کردم یه جی کنارم نشسته جرات نمیکردم نگاه کنم ببینم چیه با بدبختی سرمو برگردوندم بچه ام تو خواب راه افتاده بود اومده بود کنارم نشسته بود همونجور خواب جرات نداشتم بغلش کنم به خاطرش نبود تا جون داشتم جیغ میزدم

ديوانه و دلبسته ي اقبال خودت باشسرگرم خودت عاشق احوال خودت باشيک لحظه نخور حسرت آن را که نداريراضي به همين چند قلم مال خودت باشدنبال کسي باش که دنبال تو باشداينگونه اگر نيست به دنبال خودت باشپرواز قشنگ است ولي بي غم و منتمنت نکش از غير و پر و بال خودت باشصد سال اگر زنده بماني گذرانيپس شاکر هر لحظه وهر سال خودت باش

من پسرم موقعی که صدایی اذان میشنید وحشتناک به پهنایی صورت اشک میریخت دوسالش بود هرجا میگفتید میگفتن چقدر پاکه مومن هستش چندجا هم سرکتاب باز کردیم میگفتن فقط موقع گریه براش ایت الکرسی بخونید خدایا بچه ام وحشتناک گریه میکرد برادرم طلبه قم بود یکی از اساتیدش شماره یه نفری رو بهش داد فقط تلفنی مشکل بچه مو گفتم بهش بخدا اسم  بچه مو که پرسید گفت وقتی صدایی اذان میشنوه اونا (جن) ها بچه تو اذیت میکنن جلو بچه ظاهر میشن با قیافه وحشتناک شما نمی تونید ببینید بچه ات فقط میبینه یعنی مردیم از ترس وقتی شنیدیم یه دعایی برامون فرستاد که باهاش حمامش بده خداشاهده الان بچه من صدایی اذان شده براش مثل اهنگ خودش هی میگه برام بزار درحالی که چندماه شش هفت ماه میشد باصدایی اذان وحشتناک گریه میکرد اما الان نه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730