من اصلا دلم نمیاد ب مامان بابام بگم
امامانم خودش کلی بدبختی کشیده. دلم کبابه براش
اونجا ک میریم الکی خودمو شاد نشون میدم هیشکی از دلم خبر نداره هیشکی
قبلنا باشوهرم ک حرف میزدم خیلی اروم میشدم ولی الان...دوسش ندارم
خیلی داغونم ک این حرفارو میزنم من نمیخاستم اینطوری شه