اولی رو فقط مامان و شوهرم میدونن(که البته چیزی که مامانم بدونه صد در صد بابام هم میدونه)
دومی و سومی و چهارمی رو علاوه بر مامان و بابا و شوهرم برادرام هم میدونن
"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"