داستان زندگی من

استارتر نسخه زندگی هر ادمی با دیگری فرق میکنه،اینجا به هیج وجه جای مناسبی واسه مشورت گرفتن برای زندگی نیست،همه نظر شخصی میدن و تخصصی ندارن،زندگی و عشق مهمتراز این حرفاس،برو پیش اهل و متخصص و کاربلد اینکار،امیدوارم بهترینها برات اتفاق بیوفته

یا خود خدا  باورم نمیشه 

استارتر بهترین کار به قول دوستمون اینکه غیب بشی

تا زمانی که هستی و منتش رو میکشی خیالش راحته که هستی همین که بری و غیب بشی به خودش میاد حداقل بهش فرصت بده دلتنگت بشه

یه چیز دیگه هم هست که شاید از نظر شما مسخره باشه ولی من بهش اعتقاد دارم اونم چشم زخمه همیشه  شب و روز چهار قل و ایت الکرسی فراموش نشه

ان شاءالله هر چی خیره برات پیش  بیاد

حالا هر، چقدر وارسی ديونه تر،میشی جوری ک دور از،جون خيانت هم کنه میگه عیب نداره فقط برگرده 

استاتر شما ب این دختر یه حرفی زده که خیلی سوخته خیلی.

وسط حرفات یه پیزی بهش پروندی مطمئن باش‌.

بخاطر همین این حرفلرو زده و خیلی دلش شکسته.

ولی من دوست دخترت رو درک میکنم...

دنبالش نرو...

ولش کن..

مطمئن باش ک ذره ای احساس بهت نداره دیگه...

عزیزم شاید همین که این خانوم رفته یه راهیه که خدا جلو پات گذاشته و لطف بزرگیه که تو از حکمتش خبر نداری. همه این ۱۱ سالو هم اون به پای تو بوده هم تو به پای اون دیکه بعد اونهمه سختی وقتی راضی به رفتن شده توام ولش کن. اینکه رفته باشگاه و میره سرکارو مادرش گعته بعدا دچار مشکل میشی خودشم گفته میخوام آزاد باشم اینا نشون اینه چشم و گوشش باز شده و حتی بابت این ۱۱ سال زمانم پشیمونه چون گفته جوونی کنم کاری که تو رابطه با تو نکردم. احتمالا جایی رفته یا با آدمایی آشنا شده یا از یه دوره سنی وارد یه دوره دیگه شده پیش خودش نگاه کرده دوستام خوشبختن خارج میرن نمیدونم آزادن منم اومدم از سن کم  خودم درگیر یه رابطه کردم. عزیزم من ۳۳ سالمه و نزدیک ۶ ساله ازدواج کردم بنا به تجربه میگم این خانوم برگرده هم دیگه راه رفتن بلده و چون فازش عوض شده و میدونه موقعیت های بهتر براش پیش میادو میتونه لذت بره الان از زندگی قطعا برگرده زندگی شما عاشقانه نخواهد بود. بزار بره دیگه بهش زنگ و اس نزن یه مدت سوگواری کن مثل عزیزی که از دست رفته و برو باشگاه و سرکارو به زندگیت برس سخته ولی ادم هست یه مادر ۳۴ سال زحمت پسرش میکشه تو سن جوونی بعد اونهمه زحمت و جوون خودش پای بچش گذاشتت بر اثر یه حادثه مجبوره تن پاک بچش بکنه زیر خاک این که دیگه از اون بدتر نیست پس تمومش کن و خودتو بسپر به خدا.

امکان داره که اطرافیانش سرو گوش شو باز کرده باشن....ببین استارتر اگه واقعا حرفات راسته و برای سرگرم کردن نبوده ...عید دیره  همین روزا مادر تو بفرست با مادرش حرف بزنه  برا خواستگاری باهاشون قرار بذارین...اگه واقعا میخوایش باید هرچی زودتر پا پیش بذاری...اگه این داستان واقعیت داشته باشه البته.

خانما الکی اون دختر رو قضاوت نکنین...جاش که بشه بد جور زیر اب همجنستونو میزنینا...اصلا این داستان شاید واقعی نباشه

الهی بمیرم واست استارتر  

من اینطوری عشق رو تجربه نکردم. ولی میدونم خیلی سخته واست

یه مدت بی خیالش شو. شاید سرش به سنگ بخوره. شایدم تو تکلیف خودتو فهمیدی و خودتو پیدا کردی

استاتر اینکه بعدا برگرده واقعا شمارو راضی میکنه؟؟درسته سخته ولی بهتر فراموش شه.اگه بیاد و تو زندگی مشترک دوباره جو گیر شه دهن بین شه اون وقت میخوای چیکار کنی؟ سخته ولی بهتر از روی عقل تصمیم درست بگیری.به قول دوستان شاید پشیمون شه و برگرده ولیییییی دیگه.......😐😐😐😐

وای من داستان زندگیم بگم همتون گریه میکنین به حال من😭۱۲سال با یه پسر دوست بودم عاشقش بودم اونم همه جوره عاشقم بود همش باهم میرفتیم بیرون تاخانوادم فهمیدن دوستیم اینقد کتک خوردم پسره باخانوادش چندبار اومد گریه کرد گفت میخوامش اجازه بدین ازدواج کنیم خانوادم قبول نکردن دوسال بعدش یهو گفت نمیخوامت برو شوهر کن😥😫جوابم نمیداد بی محلی میکرد میگفت دیگه دوست ندارم من اونی که میشناسی نیستم دلم میخواد ازاد باشم دوست دختر داشته باشم هرکارمیخوام بکنم خلاصه منم خیلی دلم شکست شوهرکردم بعدعقدم گفتم راحت شدی شوهرکردم الان برو زن بگیر خوش باش گفت فقط میخواستم توشوهرکنی خوشبخت بشی من نباشم توزندگیت هرکاری دوس داری بکنی به پای من پرپرنشی۱۲سال بخاطر من زندگی کردی😖۲سال عقدکردم خودشم با اینکه۳۲سالشه شرایط کار همه چی عالی میگه زن نمیگیرم من فقط تورومیخواستم،میخوام تا وقتی بمیرم زن نمیگیرم رابطه هم نداریم حتی شمارم نداره فقط بعضی وقتا اینستا حالش میپرسم😕بعدعقدم خونه گرفته تنهازندگی میکنه باهیچکی رابطه نداره فقط کارش درس موسیقی میخونه میخواد خواننده بشه😶یبار رفتم اینستام دیدم گفته شماره حسابت میدی برات پول بریزم میخوام کار کنم پولام بدم به تو همیشه پول داشته باشی هیچ وقت اذیت نشی تو زندگیت😓همیشه برام طلا چیزای با ارزش کادو میگرفت😫مجبورم نمیکرد ازدواج کنم اینقد به پاش میموندم تا بهش برسم اینقد غصه میخورم دلم براش تنگ میشه ولی به نامزدمم خیانت نمیکنم😭

فکر میکنم چون تاعید براش دیری میکنه اعصابش از دست شما بهم ریخته دیگه خسته شده از صبرکردن .بهش بگین بعداز ماه صفر میرید خواستگاریش وبخاطر اینهمه صبر ازش دلجویی کنید.

یادمه وقتی تو دوران عقد بودم هروقت از صبر کردن برای دیدن همسرم خسته میشدم چون شهر دیگه بودن دلم میگرفت وناراحت میشدم بهانه گیری وقهر وازین جور کارا میکردم دست خودمم نبود

خداییش تاعید خیلی دیره ۵ماهه دیگه خیلی سخته منم بودم صبرم تموم میشد میگفتم باز معلوم نیست تا عید دیگه چی پیش میاد الکی دلمو خوش کنم

😔😔😔😔😔😔😔