2726
عنوان

داستان زندگی من

| مشاهده متن کامل بحث + 221066 بازدید | 743 پست

11ماه نیس بگم شاید از یکی دیگ خوشت بیاد 11 سال درکش واقعا سخته واس جدا شدن همش صورتش میاد حلو چشمات سخته ولی میتونی خودتو قانع کنی که شاید موقع ازدواج شکست بدتری مبخوردم شاید خدا بعد این یکیو بفرسته برات که دیگ اونو فراموش کنی شاید ب خاطر نامردیش ازش دلسرد شی 



حالاک فک میکنم میبینم همچین چیزی پجود نداره ادم میونه چیو بگه بخدا

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

من موندم آیا این خانم میتونه کسی رو جایگزین شما بکنه ؟؟؟😕

اگه میخواد بره دوراشو بزنه که یکی رو بجای شما بزاره،بهتره بره.☝

ولی اگه منظور از دورزدن ،یخورده حرکات ضداجتماعی مثل پوشش باز ودورهمی مختلط،باشه،اشکالی نداره،چون از چاقو کشیدن داداشش معلومه نمیزاره خواهرش پاشو کج بزاره. 😅

فقط یه چیزی که هست ،اگه شما دوتا به هم نرسین محاله ،خوشبخت بشین.چون تو زندگی مشترکتون تا تقی به توقی بخوره،دنبال  همدیگه خواهید گشت وحیف اون دختر وپسری که درآینده همسر شما وهمسر ایشون ،بشه😓

2728

سلام من سال ۸۷ تا عید ۹۰ با یه نفر دوست بودم همه زندگیمو همه عشقمو همه انرژیمو پای اون گذاشتم بی حد و اندازه دوسش داشتم خیلی خاطرات باهم داشتیم کارمند بانک بود فک میکردم بهترین پسر روزی زمین واسه منه با اینکه اصلا اخلاق نداشت بیخودی قهر میکرد دو هفته سرد رفتار میکرد من منت می‌کشیدم چون واقعا دوسش داشتم و اصلا طاقت دوریشو نداشتم یهویی عید سال ۹۰ گفت من فردا عقد میکنم تصور کنید من چه حالی داشتم افسرده شدم به همه بد بین شدم و اصلا دیگه بفکر دوستی و ازدواج نبودم تا اینکه با همسرم آشنا شدم همسرم ارشد میخواد ولی بدون شغل به اندازه اون سرمایه داشت پدرش به همه بچه هاش خونه داده با همسرم درسته مشکلات داشتم ولی همیشه اون عاشق تر بوده و اصلا نمیتونه قهر باشه و روزی هزار بار خداروشکر میکنم اون رابطه بهم خورد اینو اضافه کنم دوست قبلیم بعد چند سال منو تو خیابون دید گفت از یکماه بعد عقد دربدر دنبالتم هر روز میومدم در خونتون منتظرت که بیای بیرون و ببینمت خیلی پشیمون بود حتی تا پای طلاق هم رفته و اینکه واسه بچه دار شدن خیلی اذیت شدن و مشکل از خودش بود می‌گفت پدر مادرم بهم گفتن آه دوستت داشته که اینقدر درگیر مشکلاتی بهرحال هم همسرم هم خونوادش از دوستم و‌خونوادش با فرهنگ ترن و‌شعورشون بالاتره و اصلا قابل مقایسه نیستن امیدوارم داستان من هم واسه شما مفید باشه 

عشق چیزی نیس ک بخوای ب زور نگهش داری یا با پول بخریش اگه اون تورو میخوا با فقر بودنتم کنار میومد من ۱۵سالم بود نامزد کردم شوهرم هیچی نداشت بجز ی انگشتر سه گرمی ن سربازی رفته بود ن کار حسابیم داشت ولی چون میخواستمش همه جوره قبولش کردم الان سه ساله ازدواج کردیم از زندگیمونم راضیم 

خانوم ما نصف این مدتو بچه بودیم 40سالم نیست که 28 سالمه


داداش گلم ماجرای تلخ زندگیتو خوندم 

بااسم کاربریت بغضم گرفت و تا اخر حرفات اشک ریختم 

شکست عشقی مرد و زن نداره 

عشق واقعی همیشه یه طرفه س 

یک نفر تو این رابطه میسوزه زجر میکشه وحس میکنه کمرش شکسته کامل درکت میکنم و میفهممت

چون خودمم دارم بااهمین درد زندگی میکنم و کاری ازم برنمیاد .. .

فقط ی چیزو بگم عشق شما بواسطه شغلش و محیط کاریش چون همه خانوم هستن و گفتی موفق هم هست در کارش نگاه ب همکاراش میکنه و دلش میخاد مث بقیه باشه خدا نکنه چن تا رفیق بد سررراه کسی بیان خواه ناخواه همنشینی اثر میکنه دختر و پسر هم نداره ... 

تو این چند سال ک بودین باهم کلی روزایه سخت داشتین تنها رفیقشم خودت بودی اما وارد جامعه که شد چنتا همچنس خودشو ک دید تازه بخودش اومده من چرا مثل بقیه نباشم من چرا نرم ازادانه بچرخم و بکسی حساب پس ندم عشق تو واقعی بود و اون دختر بهت عادت کرده بوده چون سنتون کم بوده فکر میکرده عاشقته ولی در اصل نبوده الان ک ۲۸ سالشه فهمیده چیزایه دیگه ای از زندگی میخواد ک با بودن همسر امکانش نیست .‌ چون ازدواج یعنی تعهد 

ازدواج یعنی همراه شدن با یه نفر دیگ تو سختیا مشکلات و غم و شادی ... .ولی دنیایی ک الان این دختر میخواد و خودش اغراق کرده یعنی ازاد باشم بی هیچ سوال جوابی هرکاری دلم خاست انجام بدم بدون اقا بالاسری 

میدونسته جقدر دوسش داری 

میدونسته اگه ازدواج کنه باید طبق اصول قدم برداره و حرکت کنه ... 

اماااااااااااااا اینو نمیخاد چون لیاقت نداره چ زن هایی هستن ارزو دارن مردشون طرفشون براشون یه قدم کوچک برداره ولی میشه حسرت براشون ..‌ 

الکی نمیتونم شعار بدم پاشو خودتو جم و جور کن خوش باش خوش بگذرون فراموش میشه 

نخیررر هیجوقت فراموش نمیشه چون عشق واقعی یک بار اتفاق میفته و در اصل عشق یعنی نرسیدن نداشتن .. 

فقط داداش عزیزم بقول چن تا از بچه هااا فعلا خودتو ازش بگیررر بزار بره ببینه راهی ک انتخاب کرده براش احترام نمیاره جز تباهی جز ندامت چیزی همراه نداره 

من روزی رو میبینم ک برمیگرده ولی دیر شده دیگه 

چون رابطه رمز گوشی نیست ک ۲،یا ۳ بار فرصت داشته باشی ک امتحانش کنی ... 

خودتو با بی تفاوتیت با نبودنت ازش بگیر 

قوی باش خودتو نباز بخودت برس نزار افسرده بشی نزار تو سن ۲۸ سالگی عشق زمینگیرت کنه 

بزار نگاه کنه بخودش فش بده چرا ترکت کرد چرا ازدستت داد .. عشق نافرجام زخم عمیقیه ک هیچووووقت مداوا نمیشه یا حسرت نداشتنشو میخوری 

یا لعن و نفرین بخودت ک چرا عمرمو پلش گزاشتم در هرصورت شعاره اگه بگم فراموش میشه .از خدا برات ارامش میخوام صبر میخوام روزایه خوب میخوام 

منکه سوختم و دارم هرروز میسوزم از نداشتنش و فکر و خیابش و رویاهایی ک توی خاب هم هستن .دیشب خواب دیرم باهم تلفنی حرف میزدیم صبح ک بیدار شدم تا جند ساعت بیصدا فقط گریه کردم انگار واقعی بود ولیی رویایی بود خوش با تلخی زیاد... 

الان تو این موقعیت تنها قدمی ک میتونی برداری و درسته بهش بفهمونی منم تا جایی هستم غرورم کاسه اش نیست از دستت بارها بیفته بشکنه و بگی باز میپزه برام نخیر از این خبرا نیست 

من باورم اینه .‌‌ عاشقی میکنم با عشقم در خیالم حتی تنهاییی اما کسی ک رفت دیگ رفت و هیچ اعتمادی نیست ک اگ وارد زندگی میشدیم ایا باز نمیرفت 

خداروشکر اون روی یکه رو قبل وارد شدن ب زندگی نشونت داد .. بهیچ وجه نزار بفهمه هستی باید بیخبر باشه ازت بزار اون بیفته دنبالت و ردی از خودت نزار حتی ی مدت خططو خاموش کن با ی خط دیگ باش .. 

ب خودت کمک کن ک حال امروز من و امثال من نصیبت تشه ک بد دردیه بدددددددد 🌹

استارتر اون برمیگرده ولی بعد از اینکه با چند نفر دوست بشه ببین آیا میتونی بعد چند ماه دیگه یا شاید یه هفته دیگه با علامت سوال هایی که واسه اون روزای نبودنش وایت پیش میاد باهاش ادامه بدی اکه آره پس منتظر باش اگه نه هم بیخیال باش و کم کم فراموشش کن سخته ولی میشه و یروزی میفهمی عشق واقعیه اون دوستی ۱۱ ساله نبوده 

یه راهنمایی خواهرانه اکه این شخص برگشت و خاستی باهاش ادامه بدی مهریه خیلی پایین بگیر چون احتمال داره دوباره بره عشق و علاقه جدا منطق و واقعیت جای خودش 

باید میگفتی عزیزم دوسداری لاشی بشی بفرماااااا ولی گرگا دریدنت برنگردی پیش من ...فک کرده لاشی شدن چ کار شاخیه حالا چقد بی عقل و احمقه. یادشعر یاس افتادم همون داداشیا تو رو دوشیدنت لباسو کندن وبازم پوشیدنت من باتنهایی تو با تن هایی ک تو رو ولت میکنن تواوج تنهایی..    برو زن بگیر باو سگ ر ی د تو هرجی عشقه

همونlia73 سابقم

چه عجیب 

یه مدت دیگه هم تلاش کن ببین دردش چیه

شاید یه مشکل توی خانواده ش پیش اومده که نمیخواد بفهمی و خجالت میکشه عنوان کنه

اگه مطمئن شدی بهونه میاره و از رابطه سرد شده جوری بذارش کنار که انگار از اول نبوده 

استارتر یه مدت چندماهه به خودت و خودش فرصت بده،تو این فاصله یه مشاور یا روانشناس زوج درمانگر پیدا کن خودت برو پیشش،بعد از مشاورت بخواه باهاش تماس میگیرن اونم جداگانه یه باهم هرطور که مشاورتون صلاح بدونه مشاوره بشید،تا بتونید درست تصمیم بگیرید،زود قضیه رو تموم نکنید به خودتون زمان بدید،سعی کن متقاعدش کنی یه مدت زمان بده تا بتونید اروم اروم باهم حلش کنید حتا اگر قراره جدا بشید بازهم چندماه زمان بدید،بهش بگید این رابطه ۱۱ساله ارزش چندماه صبرکردن و تلاش کردن رو داره عجله نکنه

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز