2726
عنوان

داستان زندگی من

| مشاهده متن کامل بحث + 221066 بازدید | 743 پست
هردو هم سن بودیم باهم دوست شدیم 11 سال باهم دوست بودیم

لطفا طولانی تعریف کن 

هرچه دلم خواست نه آن میشود/هرچه خدا خواست همان میشود....ای خدا راضیم به رضای تو..خدایا خودت پشتوپناه بی کسان باش خودت دست گرفتارارو بگیر خدایا تواین زمونه که کسی امیدی به زندگیو آینده نداره تو امیدشون باش .خدایا مشکل همه روحل کن تو انقدر خوبی انقدر مهربونی میدونم هوای بنده هاتو داری خدایا امیدمون به توعه🙏                               یه  صلوات بفرستین برای سلامتی وظهور امام زمان


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

11 سال تمام زندگیمون باهم بود سختی آسونی نداری پولداری غم شادی زندگی ما 2تا برای همه اطرافیان وا ...

خب

ادمها را نباید به هر قیمتی نگه داشت . همه برای ماندن نمی ایند. ادمی که میماند جنسش با دیگران فرق دارد.....برای ماندنش مجبور نمیشوی خودت را تغییر دهی .اینو بیاد داشته باش برای نگه داشتن ادما نباید خودتو زیر پا له کنی.....ادما باید با دلشان بمانند نه با جسمشان....
2728
سلام مامان بزرگ عزیز دلم براتون خیلی تنگ شده بود❤❤❤

سلام عزیزم خوبی ؟

فدات شم 😍😘😗😗😗😗😗

ادمها را نباید به هر قیمتی نگه داشت . همه برای ماندن نمی ایند. ادمی که میماند جنسش با دیگران فرق دارد.....برای ماندنش مجبور نمیشوی خودت را تغییر دهی .اینو بیاد داشته باش برای نگه داشتن ادما نباید خودتو زیر پا له کنی.....ادما باید با دلشان بمانند نه با جسمشان....

با هم رفتیم دانشگاه

من بخاطر اینکه دانشگاهم باهم یکی بشه مجبور شدم یه رشته که دوست ندارمو تو دانشگاه اون انتخاب کنم که درصد قبولیشم خیلی پایین بود برام و ریسک بزرگی بود

اون چون هنرستانی بود از من 1ترم زودتر دانشگاه رفت

من کنکور دادم و اون دانشگاه قبول نشدم و بخاطر اون اتفاق  یه رشته که دوست ندارمو تو یه دانشگاه دور که 3ساعت راه بود تا خونمون قبول شدم

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730