سنتی.اومدین خاستگاری اما ی خرده فامیل هم هستیم .منو اصن ندیده بود منم که اونو دیده بودم ازش متنفر بودم تا که زوری اومدن خاستگاری و تو ی نگاه جفتمون عاشق هم شدیم😍😍😍ااون نگاهو هنوز جفتمون یادمونه😍😍
دانشگاه
تو كافه
اولین بار تو پارک دیدیم همو بعد ۶ سال دوستی الان ۳ ساله ازدواج کردیم
اینستا البته فامیل بود ولی ندیدمش تا اون موقع
تو خیابون
وقتی قنداق میکردن منو دید🤨😒😒
هنوز یادشه متاسفانه
هنوز آشنا نشدیم ولی میدونم ثروتمنده😀
وقتی اشنا شدم میگم بهت😁
تو ختم عمه ام
فک نکنین شوخی میکنما
ساعت ها منو زیر نظرگرفته بوده تو کلینیک...بعد اومد جلو شماره داد بابام گفت قصد ازدواج دارم وسریع بعدش اومدن خاستگاری....😊😊
دوازده سالم بود تو کتابخونه باهاش اشنا شدم 22سالگی هم باهاش ازدواج کردم😊😊😊
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
