سلام دوستان اگه حوصله دارین زندگیمو براتون تعریف کنم
17 ساله ازدواج کردم دو تا فرزند دارم .نمیخوام زیاد از جزییات براتون بگم و سرتونو درد بیارم.دارم براتون تعریف میکنم چون به انرژی های مثبتتون نیاز دارم وراهنماییهاتون.از همسرم بگم براتون
همسرم آرومه وتا جایی که بتونه چیزی و از نظر مالی از من وبچه هاش دریغ نمیکنه مودبه واگه ببینیش میگی یکیاز پیامبران خداست که تازگیا روی زمین نازل شده کارمنده و مقرراتیه به موقع میره سرکار به موقع هم میادخونه باهاش یه سری مشکلات بزرگ دارم کهه هیچ کس نتونسته کمکم کنه .
مشکل من با همسرم یکیش اینه که تماااااام جزییات زندگیمون نقل مجلس فامیله البته خانواده شوهر.یعنی ریز به ریز مسایل زندگیمونو صبح به صبح برای برادراش و مادرش تعریف میکنه (سرکار).4 تا برادرن روزی 6بار باهم تماس میگیرن : دیشب چی خوردین؟کجا رفتین؟ کی خونتون بود؟زنت چرا سرکار نمیره؟بچتو چرا فلان دکتر میبری؟چرااینقدر پول میدی؟و....آخه جالبه خود همسرم هم برام تعریف میکنه وقتی یه مسافرت میریم از ابتدای مسافرت مرتب زنگ میزنن تا لحظه آخر اینکه کجایین کجا هتل گرفتین هزینه هتل چقدره فیلم بگیر بفرست.همسرمن مدام گوشی دستشه یا داره فیلم میگیره و براشون از ثانیه به ثانیه لحظات می فرسته یا داره تلفنی گزارش کاملو میده.خیلی صحبت کردیم باهم خیلی دعوا کردیم که چرا باعث میشی دیگران اینهمه مارو قضاوت کنن(چون جزییات زندگیمونو میدونن)چرا این کارارو میکنی؟من که زنم چند روز یه بار با خانوادم صحبت میکنم واصلا نمیدونن من کجا میرم و کجا هستم خودم نخواستم از همون اول .