چند وقت پیش رفتیم خونه یکی از اقوام شوهرم .اولین بار بود میرفتیم ولی من ادم خاکی و با کلی سلام و احوالپرسی نشستیم و صحبت کردیم.شوهرم از وضع کارش گفت که بد شده .برگشتن تو صورت من نگاه کردند و گفتند تو کم روزی هستی .البته اقاشون گفت.منم لال ـ
حالا این روزها که اوضاع مالیمم بدتر شده یاد حرفش میافتم و گوله گوله اشک میریزم .شاید حق داشته