من خودم تازه عقدکرده بودم خونه پدرشوهرم بودم شب رفتیم تواتاق بخوابیم یهویه سوسک گنده ازتوحموم اومدروتشکمون اوندروپام. اتاقشون خیلی کوچیک بودخونواده شوهرمنم مذهبی .یهوپریدم باتاب شلوارک بیرون خواهرشوهرم فقط دوییداوندطرفم دورم یه پتوپیچید.منم جیغ جیغ باپتوی دورم.
😐😐😐😂😂😂
😁😁😁😁😁😁😁😁
تو نامزدی تو طبقه خودمون؛داشتم تو تاریکی فیلم وحشتناک میدیم.
اومدم برم دستشویی
برگشتم مادرشوهرم با لباس سر تا سر سیاه یه گوشه اتاق واستاده بود زل زده بود به من
انقدر جیغ زدم حلقم جر خورد🤣
هرچنوواسه من زیادخنده دارنبود.ولی شمام تعریف کنیدیکم بخندیم دلمون واشه😁😁😁😁
شوهرم خونه داشت کل دوران نامزدی خونه خودمون بودیم فقط برا ناهار شام میرفتیم اونور😁سوتی ندادیم تو دوران نامزدی و عقد
من بچه بودم کلاس پنجم تو مدرسه مسابقات داشتیم من زود نوشتم اومدم معلم پرسید تومگه مسابقه نداشتی ؟منم گفتم :چرااا دادم تموم کردم اومدم😓
من فک کنین حجاب کامل جلو فامیل شوهرم
13 به در چند سال پیش سر قابلامه نشسته بودم یهو متوجه نگاهای همه شدم
نگاه کردم دیدم خشتکم تا خرتناق جر خورده
هنوز نمی تونم تو چشاشون نگاه کنم
من یه بار حس کردم یه چی تو پاچمه تواتاق خونه مامانم بودم داداشمم بود بعد جیغ کشیدم رفتم برم حموم شلوارمو درش بیارم ببینم چیه دیدم یکی توعع دوییدم تو حال بابام بود دیگ طاقت نیاوردم انگار داشت همینجوری میومد بالا رفتم تو اون یکی اتاق در اوردم شلوارک دیدم شوهر خالم خوابع😭😭 مردم ازخجالت دوباره یواش پوشیدم شلوارمو فرار کردم الان خنده داره ولی اون لحظه گریه داربود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
