2737
2739
عنوان

خواهرم بچمو محکم بوسید....

| مشاهده متن کامل بحث + 3134 بازدید | 164 پست
اصلا ادرس خونتوو بده من بیاااا بچه هاتو گاز گازییی شون بکنم شوهرت هرس بخوره دق کنه بگه صد رحمت به خو ...

خیلی بد دعوامون شد گفت بگو دیگه نیاد منم گفتم خونه مادر تو هم نمبیرمشون زورش گرفت هرچی خواست گفت و یه جوری گفت پشیمونت میکنم انگار من هیچی نیستم این وسط


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب دعوامون سر این شد که چرا هرچی میگم هیچی بهش نمیگی. 

اها پس بامهربونی جلوشوهرتم بگو که ببینه بگو خاله یواش بوسم کن دردم میاد بازبون بچگونه تمام

من قوی ام چون ضعف های خودم رامی دانم ،من شجاعم چون اموخته ام وهم رااز واقعیت تشخیص  دهم  ،عاقلم چون ازاشتباهاتم درس می گیرم ،و...می توانم بخندم چون باغصه اشنا شده ام .
عزیزم منم ب شدت حساسم کسی بچم رو محکم بوس کنه طبیعه هرکس ب چیزی حساسیت نشون بده بارها ب همسرم گفتم ب ...

عزیزم به خدا اشتباه میکنی انقدر تو منگنه نزارش که تو روی خانوادش در بیاد. نوه شونه دوسش دارن ویشکونش که نمیگیرن بوسش میکنن هیچیییی نمیشه محکم و یواش نداره که

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
2728
خیلی بد دعوامون شد گفت بگو دیگه نیاد منم گفتم خونه مادر تو هم نمبیرمشون زورش گرفت هرچی خواست گفت و ی ...

بنظرم خودت کاراشون وبکن منت کسی هم سرت نیس ،من نه خواهر خوب دارم نه مادر خودم بچه هام ودست تنها بزرگ کردم

من قوی ام چون ضعف های خودم رامی دانم ،من شجاعم چون اموخته ام وهم رااز واقعیت تشخیص  دهم  ،عاقلم چون ازاشتباهاتم درس می گیرم ،و...می توانم بخندم چون باغصه اشنا شده ام .

عزیزم با دمپایی بزن دو دهنش یا سرش. پرو ووو رو بهش بگو پس خودت بیا نگه داری کن ازشون


خدا جوونم میدونم که این ماه منم حامله ام از همین الان شکررررت. قول میدم ازش خوب مراقبت کنم. دوستای گلم واسم صلوات بفرستین مرسییی
2738
خیلی بد دعوامون شد گفت بگو دیگه نیاد منم گفتم خونه مادر تو هم نمبیرمشون زورش گرفت هرچی خواست گفت و ی ...

خوب کردی‌ هیچ غلطی هم نمیتونه بکنه بچه اول و آخر ۱۰ دقیقه هم نمیتونه از مادر دور باشه. مقابله به نثل اعصاب خوردی داره ولی جواب میده دهنشونو میبنده

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
مادرش و پدرش و خواهرش زایمان کردم اومده بودن میگه اونا کلی زحمت کشیدن. درصورتی من میدونم کی زحمت کشی ...

نمدونم چی بگم.اون مردهست وزورش زیاده هرکاری هم بکنی حریف نمیشی خودتواذیت نکن.میتونی به مادرت بگی شرایط راکه به خواهرت بگه

آوا و نوا

بگو بگو خواهرمادرت بیاد بوسشونم‌نکنه

تا وقتی خواهرم کمکم میکنه میگم دوبرابر بوس کنه

ولی از این بحث های الکی پیش میاد خودتو ناراحت نکن 

ب حواهرت بگو وقتی اون نیس بوس کنه بگو ب شوهرم گفتم ب خانوادت بگو زیاد بوس نکنن بچن مریض میشن .تو دلش میگه ب خانواده خودش نمیگه ب خانواده من میگ

خدا بچه هامو ب تو میسپارم
خوب کردی‌ هیچ غلطی هم نمیتونه بکنه بچه اول و آخر ۱۰ دقیقه هم نمیتونه از مادر دور باشه. مقابله به نثل ...

بچه هام شیر خشکی ان. هی مادرش میگه بیارشون خودم همه کار براشون میکنم اینا به بوی من عادت دارن!

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687