از اول تا ماه سوم بارداری راحتی داشتم تا که وارد ماه چهارم شدم دندون درد از یه طرف حساسیت به بعضی چیزها یه طرف دوماه تمام هر کاری کردیم حساسیت من رفع نشد تا وارد ماه شیش شدم احساس کردم بچه خیلی پایین ضربه میزنه
به مامانم گفتم من اینجوریم گفت چرا نشستی پاشو بریم دکتر خلاصه دکتر خودم نبود رفتم یه دکتره دیگه که از هیچی سر در نمیاورد گفتم بنویس سنو نمیخوام معاینه کنی رفتم سنو گفت دهانه رحمت یه سانت باز شده از وقت سرکلاژ هم کذشته بود
این دکتر اصلا نگفت برو استراحت کن مامانمم گفت این دکتر خوب نیست بیا ببریم یه دکتر دیگه بردیم یه دکتر دیگه گفت خانوم احتمال داره بچه شما هر وقت بدنیا بیاد برو استراحت مطلق باش مونده به خدا دیگه
به من وه میگفتن امروز فردا زایمان میکنی هفته چهل داشت تموم میشد هنوز زایمان نکرده بودم تو هفته چهلو یک احساس کردم کمرم خیلی درد میکنه چون تو سنو گفته بودن وزن بچه نزدیک چهار کیلوه باید سزارین بشی ولی چون بیمارستان دولتی قبول نمیکرد یکم سزارین طول کشید تو ریه بچه اب رفته بود ودو روز بستری شد تو بیمارستان