2737
2734
عنوان

شوهرم خیلی دلمو میشکونه بیاین درد و دل کنیم

| مشاهده متن کامل بحث + 1989 بازدید | 98 پست
خوش ب سعادتتون  ولی من هیچ وقت نشده با همسرم بخوام صحبت کنم و خوابش نگیره  از جوونیم گذش ...

چرا باهاش ازدواج کردی خودت چند سالته؟

تمام هستی ام برای تو دلت فقط براااااای من.... مهرسامم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
خوش ب سعادتتون  ولی من هیچ وقت نشده با همسرم بخوام صحبت کنم و خوابش نگیره  از جوونیم گذش ...

ببخشید چرا با مرد ازدواج کردید ؟؟؟؟؟

خدایا منو به عشقم برسون بچه ها دعام کنین😔😔😔💔💔💔💔
زیاد کارگر بیارم خونه مادرشوهرم دعوام میکنه 

خیلی ازش نترس. پررو باش لازم نیست همه چی بهش بگی. تازه منظور من کارگر دائم هست که هر روز بیاد. شوهر شما پولداره شماهم جوونی زن اون خونه ای وقتی کارهات زیاده میتونی تصمیم بگیری. تو جایگاه تو اون خونه خانمی و مادری کردن هست اینو یادت باشه

2738
خودم ۲۵شوهرم هم ۴۰وخورده 

وااای چه خبره ۲۰سال تفاوت سنی با دو تا بچه و مردی که ازدواج کرده ؟؟؟؟؟!!!!!چرا واقعا چراااا؟؟؟؟!!!!!!!

خدایا منو به عشقم برسون بچه ها دعام کنین😔😔😔💔💔💔💔
ببخشید چرا با مرد ازدواج کردید ؟؟؟؟؟

تو خونه پدرم که خوشی ندیدم گفتم ازدواج کنم با این آقا بچه هاشم نگه دارم هم ازم بزرگ‌تره من کوچیکم هم بچه هاشو‌نگه دارم حلوا حلوام میکنه اومدم دیدم نه بابا طلبکارم هس

تو خونه پدرم که خوشی ندیدم گفتم ازدواج کنم با این آقا بچه هاشم نگه دارم هم ازم بزرگ‌تره من کوچیکم هم ...

اخه پسر و کیس مناسب نبود برای ازدواج عزیزم؟؟؟؟

خدایا منو به عشقم برسون بچه ها دعام کنین😔😔😔💔💔💔💔
اخی سنی هم نداری که خانوادت راصی ب این ازدواج بودن

پدرم که فقط دلش میخواست نون خور کمتر بشه 

کلا شانس نیاوردم از هیچکس گاهی اوقات میگم چه سرنوشتی که خدا برام نوشته ولی بعدش باز میگم خداروشکر ک سالمم

زیاد کارگر بیارم خونه مادرشوهرم دعوام میکنه 

عزیزم منم دقیقا مثل توام.بچه شوهرم از سه سالگی با خودمه،ماهی دو روز می ره پیش مادرش،بخدا اینقدر بش خوب رسیدگی کردم و محبت کردم که هیچکدوم از معلم هاش نمیفهمیدن مادرش نیستم وقتی متوجه میشدن کلی ازم تشکر میکردن،همین الان معلمش داخل دفتر مشقش کلی تشکر مینویسه واسه تکالیف،بارها مادرشوهرم گفته از مادر خودش بهتر بودی براش،همه شونم هم قدر دان هستن.اما شوهرم همه مسئولیت بچه رو بم داده ولی یوقتایی بینمون دخالت میکنه من و میکوبه توهین میکنه میگه روحیه بچه خراب میشه،منم بش گفتم پس روحیه من چی؟!بعدش تو تربیت من دخالت نکن .کو گوش شنوا خواهر جرات ندارم به بچه بگم برو بخواب فردا مدرسه داری انگار فحشش دادم که این مرد داد و بیداد میکنه .منم اینقدر خودمو میگیرم تا میاد به زور بام صحبت کنه.خلاصه که هرچی هم زحمت بکشم میدونم دست اخر باز نامادریم از نظرش

اخه پسر و کیس مناسب نبود برای ازدواج عزیزم؟؟؟؟

بودش بخدا بودش ولی تا وضع خانوادم رو میفهمیدن همه پا پس میکشیدن 

وگرنه انقد تو استخر و دانشگاه و این ور اون ور خواستگار داشتم خدا بدونه از لحاظ قیافه هم خدا نظری کرده و بد نیستم ولی نمیدونم شانسم چرا اینجور شد

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز