خاب دیدم تو ازمایشگاهم دوتا پرستار ازم نمونه میگرفتن با سرنگ از لبم دو بارم ازم گرفتن گفتن مثبته گفتمشون چس مثبته گفتن هپاتیت داره لبت باید لباتو برداریم یعنی عمل کنیم ببریم منم های های گریه میکردم وزار میزدم خیلی واقعی بود گفتم خدایا یه معجزه نشونم بده خدایا کمکم کن یه دفه از خاب پریدم خیلی خوشحال شدم لازم ب ذکره من لبامو هشت ماه پیش ژل زدم تو خوابمم هس بهشون میگفتم نکنه از ژله و خدا جون غلط کردم ولی اصلا تا بحال همچین فکری ب سرم نزده بود ک ممکنه هپاتیت یا هر بیماری دیگه بگیرم