2733
2734
عنوان

اولین روز بعد از عقدم ک رفتم خونه مادرشوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 128226 بازدید | 862 پست

حالا لنزه كجا بود؟!

قرار من با خدا اين شدكه.....من چشمهامو ببندم...دستمــٌ بذارم تو دست خدا وباهاش برم جلو....خٌـــدايا توي مسير دستمو ول نكني....مواظب سنگـاي جلوي پام باشي....من تا جايي چشمامو باز نگه داشتم كه ميدونستم چي خوبه و چي بد....ولي از اين به بعدش با تو.....من اسمشو ميذارم دوستي و تكيه به تو.....و تو اسمشو بذار تَوكٌـــل...ميدونم از توكل به هركس پشيمون ميشم ولي از توكل به تـــو هرگـــز....مواظبمون باش و هوامونو داشته باش❤️

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2731
2738

خیلی باحال تعریف کردی .

دمت گرم .ان شالله خوشبخت ترین باشی. همیشه لبت خندون باشه عزیزم

خدایا مارا به غصه های معمولی مان برگردان...به قسط های عقب افتاده ،ترافیک های طولانی،خیابان های شلوغ، دغدغه های زیاد،هدف های سخت،خستگی های مفرط...به همان روزها که همدیگر را قضاوت میکردیم وبه قضاوت های هم توجهی نمی کردیم.به همان روزها که دنیا اینقدر آلوده نبود،که آلوده بود وحاد نبود ،که آلوده  بود واز آلودگیش نمی مردیم...که دلواپس حال عزیزانمان  بودیم نه جانشان !ما را برگردان به روزهایی که سلامتی اینقدر گریز پا نبود ،که میشد لابه لای همین مشکلات و دغدغه های ریز ودرشت،با خیالی آسوده فنجانی  برداشت ،چایی ریخت ...کنار پنجره ای ایستادودر کمال اطمینان و آرامش نفسی عمیق کشید .که می شد کسی را به آغوش کشید وآرام شد .میشد دستان کسی را گرفت وبدون هراس تمام شهر را قدم زد وغصه ها و درد ها را فراموش کرد .دلمان لک زده برای یک آغوش، یک لبخند ،یک خیال تخت...دلمان لک زده برای یک زندگی آرام و معمولی ...خدایا در آغوشمان بگیر که خسته ایم ...خودت حال زمین را خوب کن 

من واس پاگشام رفتم خوب بود 

جشن بود من مثلا نمیدونستم ولی شوهرم گفته بود منم یه شومیز پوشیده بودم از زیر مانتو هی ام میگفتم من خبر نداشتمممم رقصههه

بعد واس شام شوهرم اخمالو بود چون خواهرزادش از کنارم تکون نمیخورد میخواست بشینه کنار من 

خواهرش اومد منو شوهرمو فرستاد بالا خونه داداشش رسمشونه برامون میز اینا چیده بودن ولی انقد سرگرم شدیم هیجی غذا نخوردم تا صبح گشنم بود😢😢😢

روز اولی اینجوری کردی خدا ب داد بعدهات برسه😂😂😂😂😂

من مامان مرصادجونمم😍تا ۱۴۰۰ پسرم بغلمه ای خدااااا از الان ک هیچ وجود خارجیم نداره عاااااشقشمممم 😍فندق مامانو بابا از خدا بخاه ک زودتر برا اینکه منو باباییت  بریم سرخونه زندگیمونو تو زودتر بیای بغلمون کمکمون کنه😍❤اخه تو ب خدا الان نزدیکتری زندگیمممم😉😍🙏❤ خیلیییی دوستت دارم مرصادم😍❤  آهایییی تویی ک امضامو خوندی !!! آره دوست عزیز با خودتم😉😍از خدا میخام امضای قشنگش پای تک تک ارزوهات باشه🙏آمین🌹🌹🌹 اللهم صل علی محمدوال محمد وعجل فرجهم❤🙏 تیکر عروسیمه شایدم زودتر برگزار شد😍💃❤
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730