20bahar مدیر استارتر عضویت: 1397/02/25 تعداد پست: 6467 عنوان ترس هاي مسخره بچگي 158 بازدید | 24 پست بچگيتون از چه چيز مسخره اي ميترسيديد كه الان فكرشو ميكنيد خندتون ميگيره بگيد بخنديم من از نون خشكي ميترسيدم 😂 زندگی جاریست،شایدم مادرشوهره😛 1398/07/22 | 19:36 0 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
دختر_همساده0 عضویت: 1398/07/20 تعداد پست: 6997 من از هواکش دسشویی میترسیدم😐یه خونه تازه رفته بودیم،برقو که میزدم فن باهاش روشن میشد،کلا میمردمو زنده مبشدم تا میومدم😑😑😑
20bahar مدیر استارتر عضویت: 1397/02/25 تعداد پست: 6467 میترسیدم مامانم بره بی غذا بمونم😐😂😂😂 شكمو😂 زندگی جاریست،شایدم مادرشوهره😛
20bahar مدیر استارتر عضویت: 1397/02/25 تعداد پست: 6467 من از هواکش دسشویی میترسیدم😐 یه خونه تازه رفته بودیم،برقو که میزدم فن باهاش روشن میشد،کلا میمردمو ... حالا ما يه هواكش داشتيم پايين بود چند بار ميخواستم دست كنم توش بگيرمش انگار يكي نميذاشت اگه دست ميكردم توش الان دو سه تا انگشت نداشتم 😂 زندگی جاریست،شایدم مادرشوهره😛
mahtaaa73 عضویت: 1398/02/23 تعداد پست: 2263 من وقتی دسشویی میرفتم میترسیدم بیام بیرون،همش فکر میکردم دزد اومده پشت در دسشوییه😒انننقد میموندم گاهی تا یکی میومد ببینه زندم یا نه بعد میومدم بیرون😬 ⛔ 🚫 ⛔جون مادرت لایک نکن منو🙏صپاص
20bahar مدیر استارتر عضویت: 1397/02/25 تعداد پست: 6467 از حموم😕مخصوصا شب ک میشد تاریک میشد وااا😂 زندگی جاریست،شایدم مادرشوهره😛
mamushi عضویت: 1398/04/07 تعداد پست: 7446 شكمو😂 یه بار هم این بلا سرم اومد 😂😂😂مامانم بیچاره ازم ناامید شد😂😂
دختر_همساده0 عضویت: 1398/07/20 تعداد پست: 6997 حالا ما يه هواكش داشتيم پايين بود چند بار ميخواستم دست كنم توش بگيرمش انگار يكي نميذاشت ... وای😮😮😮😮😮😮خدارحم کرد بهت
نیازخانم عضویت: 1397/04/28 تعداد پست: 2758 نمیدونم مسخرست یا نه ولی از بچگی تا الان که دیگه کاملا بزرگ شدم از سگ و گربه میترسم به طرز خیلی وحشتناکی😐😐 روز های خوبی در راه است...💍👩❤️💋👨
دختر_همساده0 عضویت: 1398/07/20 تعداد پست: 6997 من وقتی دسشویی میرفتم میترسیدم بیام بیرون،همش فکر میکردم دزد اومده پشت در دسشوییه😒انننقد میموندم گا ... خخخخخ
20bahar مدیر استارتر عضویت: 1397/02/25 تعداد پست: 6467 نمیدونم مسخرست یا نه ولی از بچگی تا الان که دیگه کاملا بزرگ شدم از سگ و گربه میترسم به طرز خیلی وحشت ... نه بابا منم ميترسم حتي از مورچه زندگی جاریست،شایدم مادرشوهره😛
آلوهچه عضویت: 1398/07/06 تعداد پست: 447 دستشوییمون حیاط بود هرموقع میرفتم باید مامانم نگاه میکرد تا برم بیام میترسیدم از تاریکی فک میکردم یکی پشتمه