کودکی ۷ساله مادرش را برد بیمارستان، دکتر گفت:مادرت میمیرد!بچه گفت:کی؟؟دکتر گفت:پاییز!بچه گفت:پاییز کیه؟؟گفت وقتیکه برگهای درختان میریزند،بچه آمد خانه نخ و سوزن برداشت رفت تا تمام برگهای شهر را به درختان بدوزد!
خانوم بادکنکی:پنجمین کاربریمه از سال ۹۲🎈🎈🎈🎈بحث بابیشعور ممنوع😑فاز اونایی که تاپیک میزنن و میگن نظر نده اگه موافق نیستی یا اگه نظر بدی میگن اعتقاداتت بزار برا خودت نکن بزور توی سر دیگری رو درک نمیکنم /:اینجا دفتر خاطراتت نیست که دست هرکی دلت بخواد بدی برات یادگاری بنویسه یه سایت عمومیه نمیخواستی کسی دخالت نکنه اینجا نمینوشتی فازت درک نمیشه به مولا 😐😐من دخترم دختررر بادکنک دوست دارم به خودمم مربوطه میزارم تو پستام😒🎈اونروز یه خانوم میگفت: بادکنک برا ما ترکا معنی پوچ و توخالی بودن طرف میده منم اینجوری😶😐 نگاش میکردم توی تاپیک (خودم ترکم😍)🎈🎈🎈🤔فکر اینکه ندای لبیک از کعبه بلند بشه دیوونم میکنه😍الهم عجل الولیک الفرج🎈🙂❤!
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
خدایا مارا به غصه های معمولی مان برگردان...به قسط های عقب افتاده ،ترافیک های طولانی،خیابان های شلوغ، دغدغه های زیاد،هدف های سخت،خستگی های مفرط...به همان روزها که همدیگر را قضاوت میکردیم وبه قضاوت های هم توجهی نمی کردیم.به همان روزها که دنیا اینقدر آلوده نبود،که آلوده بود وحاد نبود ،که آلوده بود واز آلودگیش نمی مردیم...که دلواپس حال عزیزانمان بودیم نه جانشان !ما را برگردان به روزهایی که سلامتی اینقدر گریز پا نبود ،که میشد لابه لای همین مشکلات و دغدغه های ریز ودرشت،با خیالی آسوده فنجانی برداشت ،چایی ریخت ...کنار پنجره ای ایستادودر کمال اطمینان و آرامش نفسی عمیق کشید .که می شد کسی را به آغوش کشید وآرام شد .میشد دستان کسی را گرفت وبدون هراس تمام شهر را قدم زد وغصه ها و درد ها را فراموش کرد .دلمان لک زده برای یک آغوش، یک لبخند ،یک خیال تخت...دلمان لک زده برای یک زندگی آرام و معمولی ...خدایا در آغوشمان بگیر که خسته ایم ...خودت حال زمین را خوب کن