گفتم هرشب مادرش اینجاست هررررشب
هروقت میریم بیرون باهامون میاد منم باردارم عقب ماشین واقعا سختمه
الان همین که رفتیم بیرون مادرش زنگ زد بیاین دنبالم شوهرمم گفت الان میام نزدیکم
منم شروع کردم دعوا کردن که چرا نگفتی یکساعت دیگه منم دلم میخواد یکساعت باهات بیرون باشم دونفری بریم دور بزنیم تو خونه که هیچوقت تنها نیستیم