خدایی خیلی تحت فشاره شوهرم
میفهمم
ولی من بدبخت چ کنم
ی بار مادرشوهرم رفته بود خونه باباش باهاشون سنگین رفتار کرده بودن
قهر کرد گفت مگ من مسخره ام
تا باباش زنگ نزد نرفت
میترسم اینبار هم کوتاه بیام براشون عادت شه و پررو شن
و باااز بی ادبی کنن
خدا وکیلی چند بار گفتم سلام
پشتش و بهم کرد
خاهر شوهرم هم رفت تو اتاق
بعد برادرشوهرم یواش گفت بگو بهش اگ ناراحتی
مادرشوهرم گفت ولش همین ک بهش جواب ندادم بسه
منم ب شوهرم گفتم مگ چ کردم
گفت ولشون کن
بعد چند روز ب شوهرم گفت ب پدرت سر بزن زنت پر نکنه تو رو
بازهم یه احوال نپرسید یا نگفت بیارش
زنگ میزنه شوهرم یا اس میده احوالش و میپرسه از عمد که من ببینم
اسم منو نمیاره تو پیام هاش