2733
2734
عنوان

درگیری با جن در بیداری

| مشاهده متن کامل بحث + 1535 بازدید | 105 پست
نه دخترم نکشیده اخه اصلا اون موقع بلد نبود که همچین چیزی بکشه ...نمیدونم همیشه به این موضوع فکر میکن ...

خب شاید مهمون اومده خونتون کشیده 

وزن اولیه ۸۳ 👈وزن الان ۶۷.۷۰۰😎 هدف اولم ۶۵👈هدف آخرم60.. کالری شماری میکنم 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

منم حدود چهارسال پیش که هنوز بچه نداشتم . تو تخت کنار شوهرم تو روز روشن خواب بودیم بعد ظهر بود یجوری بود همون لحظه قیافه خاله مو دیدم که بچش بغلش بود . اومد کنار تختم گفتم عع کی اومدین خاله دستشو دراز کرد سمتم که مثلا پاشم از تخت دیگه . دستمو که گرفت تمام بدنش سیاه شد خودش و بچه بغلش تغییر قیافه دادن . هرچی داد میزدم انکار شوهرم نمیشنید . خدارو صدا زدم تا محو شد و ولم کرد همه پیامبرا رو صدا زدم . اعوذ بالله من شسطان رجیم گفتم

وزن اولیه ۸۳ 👈وزن الان ۶۷.۷۰۰😎 هدف اولم ۶۵👈هدف آخرم60.. کالری شماری میکنم 
2728
منم حدود چهارسال پیش که هنوز بچه نداشتم . تو تخت کنار شوهرم تو روز روشن خواب بودیم بعد ظهر بود یجوری ...

دستمو میکشید سمت خودش داشت منو میبرد دستمو ول نمیکرد . بزور منو میکشوند سمت خودش . 

وزن اولیه ۸۳ 👈وزن الان ۶۷.۷۰۰😎 هدف اولم ۶۵👈هدف آخرم60.. کالری شماری میکنم 
2738

یبارم مجرد بودم خونه پدرم شاید 12سالم بود همسایه فقیری داشتیم همیشه میومد وسایلمونو امانتی میبرد یبار یه سفره مهمون داشتیم بردش منم ب رفتم پسش بگیرم خونشون خییییلی قدیمی بود مث خونه های متروکه . سرمو بردم تو که صداشون کنم دوتا چشم بزرگ بزرگ بزرگ دیدم که هرکدوم اندازه یه تلویزیون بود و آبی بود برق میزدن فرار کردم به مامانم گفتم میگه گربه دیدی گفتم امکان نداره تو تاریکی اون چشمای به اون بزرگی گربه باشه

وزن اولیه ۸۳ 👈وزن الان ۶۷.۷۰۰😎 هدف اولم ۶۵👈هدف آخرم60.. کالری شماری میکنم 
خیلی عجیبه شایدبچه جن بودع

خیلی هم انگار عصبانی بوده... یه بار تو اتاق دراز شده بودم شنیدم صدای باز شدن در یخچال از آشپزخونه اومد..دخترمو با عصبانیت صدا کردم که ببند در یخچالو.بعدش بست.بلند شدم اومدم برم که دخترمو بیارم پیشم یه دفعه خشکم زد دیدم دخترم تو اون یکی اتاق رو تخت خوابه... بار هم تو حال دراز شده بودم چشمامو بسته بودم که بخوابم.دخترم هی میدوید بهش گفتم بیا پیشم بخواب همچنان چشمام بسته بود بعد اومد کنارم دراز شد قشنگ حس کردم دسشو برد زیر بالش چشامو باز کردم دیدم دخترم اون طرف رو به رومه وایستاده اصلا کنارم دراز نشده بود...

وزن ۷۱کیلو. هدف اول( ۶۵)🔒 هدف دوم( ۶۰)🔒 هدف سوم (۵۵🔒)
ناس وفلق بخون وقت اذان صدا تلویزیون رو زیادکن سوره جن بخون وای خبلی جرات داری من باشم از ترس سکته می ...

ممنون عزیزم


سه شب پیش صدای خالی شدن باد یه چیزی مثل بادکنک کنار تختم میومد و انگار یکی نشست رو تختم چون تشکم تکون خورد کامل 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز