مادربزرگ و خاله من

حالا مامانبزرگ من یه شخصیتی داره 

کلا علاقه داره خیلی پز عشقشو نسبت به یه نفر به بقیه بده

مثلا کل فامیل باید بدونن این دختر کوچیکشو از بقیه بیشتر دوس داره

همه باید بدونن مثلا شوهر منو از بقیه دامادا بیشتر دوس داره

یه جور شخصیت نمایشی

و خالمم به شدت اهل یارکشیه

مثلا علاقه ای نداره با ۴ تا دختر خواهرها و برادراش با ۴ تاشون دوست باشه

یا باید با منو خواهرم دوست باشه اون دوتا دخترداییامو بچزونه یا بالعکس

حتی وقتی پیش ماست دائم گوشیو برمیداره بلند بلند با همکار خانمش حرف میزنه که بگه من خیلی خاطرخواه دارم و فکر نکنید فقط با شما دوستم

یه اینجور شخصیتی

این دوتا خاله و مامانبزرگم دست در دست هم و با اتکا براینکه مامانبزرگم بالاخره ستون خانوادست و تاثیرگذاره روفامیل خیلی کارها کردن

مثلا سال ۸۴ دایی جوانم تو ۴۴ سالگی سکته کرد و فوت شد 

این دوتا دختر ۲۰ ساله دانشجوی دانشگاه ازاد داشت و مستاجر بودن

خالم دید که الان اینا به اسم یتیم بیان بابابزرگ من که اونموقع زنده بود پول دانشگاهشون و ... را میده و از خرجای این کم میاد (خالم حتی حقوق بنیاد شهید اونیکی داییمم که شهید شده میگیره میخوره)

اونوقت چیکار کرد؟ مامانبزرگمو برعلیه دخترداییام پرکرد ... مدام دخترها رو تحریک میکرد و اونها تو شرایط عزادار بودن عکس العمل نشون میدادن و عکس العملشون را به کل فامیل انتقال میداد و ابروشونو میبرد و بدین ترتیب دختر داییهام و مادرشونو از کل فامیل طرد کرد 

الان بعد ۱۴ سال دخترها ازدواج کردن و زندگی خودشونو دارن براش عزیز شدن 

حالا الان دقیقا بعد ۱۴ سال همینکارو با ما کرد

سال ۹۵ خواهرم سرطان سینه گرفت و شوهر من که از ایران رفت ... فکر کرد ما براس دردسر داریم مامانبزرگم غصه مارو میخوره  و از اون کم میاد 😂 از طرفی بابابزرگم فوت شد و اون چون تو خونه بابابزرگم نشسته و به نفعش نیست بلند شه .... باز دوباره مامانبزرگمو علیه ما تحریک کرد ... یه سری دعواهای صوری راه انداخت و مارو تحریک کرد و عکس العمل ما رو به کل فامیل گفت و باز مامانمو از کل فامیل طرد کرد ... اونم تو این شرایط روحی که مامانم بیشتر از همه به خانوادش نیاز داره ... یعنی دقیقا کاری که ۱۴ سال پیش با یتیمهای داداشش کرد

پایان 😁😂