2726
عنوان

میخوام برای بچه دوم اقدام کنم همسرم هی بهونه میاره....

| مشاهده متن کامل بحث + 312 بازدید | 28 پست

خب عزیزم حق داره... واقعا شرایط سخت شده. هزینه ها رو در نظر بگیر. مگه اینکه وضع مالیتون خیلییییی خوب باشه. در ضمن بچه ها ممکنه خیلی چیزا دلشون بخواد مثلا دختر من میگه یا بچه یا توله سگ!! مگه باید به حرفش گوش بدم؟!! اونا بچه ن درکی از شرایط و وضعیت ندارن ما باید براشون توضیح بدیم که یه چیزایی هرگز یا فعلا امکان پذیر نیست.... در نهایت اینکه اگه همسرت راضی نباشه بعدش به مشکل برمیخوری و هیچ توقع و انتظاری نمیتونی ازش داشته باشی و کلا دست تنها می مونی.

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد...

چند روزه کارم شده گریه ... بخاطر رابطمون ... بهشم گفتم یه کلیپ خارجی نشونم داد که نشون میداد کم کم زوجین رابطشون کمرنگ میشه وبجاش اعتماد پررنگ میشه اما منو قانع نکرد چه ربطی داره من دوست دارم همیشه عاشقانه باشه زندگیم برا بچه هم مشکلات خانوادش سردش کردن باباش فوت کرد دو سال افسرده بود بعدش برادرش طلاق گرفت اینم کلی ناراحت ... یعنی باید زندگی من چند سال بخاطر دیگران عقب بیفته

بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره.... خدا بیاد و اشکهامو پاک کنه.... دستمو بگیره و بگه....: ادمها اذیتت میکنن...؟؟!! بیا بریم پیش خودم....

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

من چون بجه اولم دختره شوهرم از الان داره برای دومی که پسر بشه برای سه سال دیگه برنامه ریزی میکنه حالا نی نی مون هنوز به دنیا نیومده😑

میشه برای سلامتی دخترم صلوات بفرستی❤
منو کلی از،اهدافم دور کرده .. منم دوست دارم برا بچه دار شدن اون بگه، بگه بیا نی نی بیاریم و ازین حرف ...


الان اغلب بچه ها تک فرزندن...

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد...
2728

بله دوستان الان وضعیت خیلی بده خودمم واقعا تو بچه دوم موندم اما کلی مطلب سرچ کردم که نوشته بود یه بچه کافی نیست به هزا رو یک دلیل آیندش با بچه هایی که خواهر برادر دارن متفاوته

بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره.... خدا بیاد و اشکهامو پاک کنه.... دستمو بگیره و بگه....: ادمها اذیتت میکنن...؟؟!! بیا بریم پیش خودم....

شوهرمو درک میکنم الان کارم شده فقط درک کردن اون ولی اخه چند سال ... باید اونم منو درک کنه یکم وقتی زن تو رابطه سردی ببینه خودشم کم کم سرد میشه اینم بگم شوهرم آدم خوب و مثبتیه اهل خیانت و اینها نیست سردیش یمدت مشکل بود که دکترم رفت و دارو خورد خوب شد میترسم الان دوباره اونطوری شده باشه و روش نمیشه بهم بگه 

بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره.... خدا بیاد و اشکهامو پاک کنه.... دستمو بگیره و بگه....: ادمها اذیتت میکنن...؟؟!! بیا بریم پیش خودم....

چطور از سه سالگی گفته خواهر برادر  میخواد ...والا من ی ۳.۵ ساله دارم هنو درکی از این جیزا نداره حتی درک از دختر پسر زباد نداره....پدر مسولیت سنگینی داره تا مادر...اگه تلاش پدر بیرون از خونه نباشه مادر هم اون ارامشو نداره تو خونه....قرار نی هرچییی بچه گفت بگیم باشه....جا اینکه انقد فکر بچه اوردن باشی بچسب ب روابطتت و اعتماد شوهرتو جلب کن و ب نظرش احترام بزار..چون واقعیت اینکه حق با ایشون

زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت.گوشت بدن خود را میکند و به جوجه ها میداد.زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات پیدا کردند و گفتند خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری.

من کلی با ذوق و شوق خودم آماده اقدام کردم مثلا از چند ماه قبل دارم فولیک اسید میخورم و دکتر رفتم برای تیروییدم که تنظیم بشه و کلی منتظر پاییز،بودم آقا الان زده زیرش میگه الان نه الان استرس دارم   

بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره.... خدا بیاد و اشکهامو پاک کنه.... دستمو بگیره و بگه....: ادمها اذیتت میکنن...؟؟!! بیا بریم پیش خودم....
چطور از سه سالگی گفته خواهر برادر  میخواد ...والا من ی ۳.۵ ساله دارم هنو درکی از این جیزا نداره ...

نمیدونم برا خودمم عجیبه هیچکدوم از،دور و وریامم بچه هاشون به اون مرحله نرسیدن که بگن بچه میخوایم ولی دختر من از،یکسالگی همش دنبال بچه هاس جوری که با گریه جداش میکنم میارمش خونه دیگه هر بچه ای رو نمیشه با همسن و سالاش مقایسه کرد هر کس یه جوره 

بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره.... خدا بیاد و اشکهامو پاک کنه.... دستمو بگیره و بگه....: ادمها اذیتت میکنن...؟؟!! بیا بریم پیش خودم....
نمیدونم برا خودمم عجیبه هیچکدوم از،دور و وریامم بچه هاشون به اون مرحله نرسیدن که بگن بچه میخوایم ولی ...


اینکه داری ب  بخاطر  گفته ی بچچچچه میری جلو واقعا کار عاقلانه ایی نیست....بچه ها دوست دارن باهم بازی کنن و کلا مخالفت برگشت ب خونه هستن  و حداااقل روزی ی ساعت باید با همسالانشون باشن ک اونم مهد کلاس های مختلف پارک خانه بازی این جریان رو حل میکنه ..لازم ب داشتن خواهر برادر نیست

زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت.گوشت بدن خود را میکند و به جوجه ها میداد.زمستان تمام شد و کلاغ مرد و جوجه ها نجات پیدا کردند و گفتند خوب شد مرد خسته شدیم از این غذای تکراری.

یعنی شماها میگید منم بیخیال بچه شم؟   

کلی به این موضوع فکر کردم الانم بیخیال اهدافم بشم وقت زیادی ندارم آخه سنمم داره به چهل نزدیک میشه استرس سنم رو دارم 

مردم چقدر راحت بچه میارن من کلی ماجرا برای اولی داشتم الانم برای دومی هم داره تکرار میشه 

دخترم رو مهد هم میبرم البته 

دعا کنید اوضاع روحی و استرس شوهرم خوب بشه و موافق نظر من شه و خدا به ما نی نی بده

حالا یه چیزی بگم خنده تون میگیره چند ماه پیش میگفت بریم اقدام کنیم برای دوقلوووووو من میگفتم نه نمیتونم برا دومی دوقلو سخته ... اما الان آقا چش شده نمیدونم

بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره.... خدا بیاد و اشکهامو پاک کنه.... دستمو بگیره و بگه....: ادمها اذیتت میکنن...؟؟!! بیا بریم پیش خودم....

ممنون از نظرات تک تکتون     

بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره.... خدا بیاد و اشکهامو پاک کنه.... دستمو بگیره و بگه....: ادمها اذیتت میکنن...؟؟!! بیا بریم پیش خودم....

عزیزم اول اینکه مواظب رابطه ت با شوهرت باش چون مهم تره 

ثانیا،  تا شما اقدام کنی و باردار بشی ،زایمان کنی و بچه تازه دو سالش بشه ، که بازم کوچیکه ، دختر اولی شما کلاس دوم میره ( اگه اشتباه نکنم) و اونوقت اصلا به بچه کوچیکتر به چشم همبازی نگاه نمی کنه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730