بنده یکی از اون شوهر دوستای خاک بر سر بودم
از اینا ک میگن جانم فدای شوهر
(خاک تو سرم)
هرچی از فک و فامیل و دوست و اشنا اومدن خاستگاریم بابام یه دلیل اورد و رد کرد یا یه کسایی بابام تایید میکرد من نه
اخرش یکی اومد فقط برای فرار از خونه ی بابا و مستقل شدن
گفتم بعله ولی خاک تو سرم
😐😐
😐
به عینه دیدم ک ادم غر غرویی هس
از اینا ک حال میکنن ساز مخالف بزنن بی دلیل
از اینایی ک منم منم میکنن
زود جبهه میگیرن
قشنگ قبل از ازدواجم دیدم یه خرده چشم چرون هستا ولی با خودم گفتم این ک نه قیافه داره نه اخلاق نه پول
دخترا محلش نمیذارن
یکی از دلایل انتخابمم این بود ک سنش بالا میزنه و یه کم زشته 😥
یعنی اینقدر خاک تو سر؟؟؟
خیالت راحت ما هممون به این درد دچاریم
الان اعصاب برام نذاشته همش الکی غر میزنه ذوق میکنه یه چیزی برای مخالفت پیدا کنه و غر بزنه عین پیرزناس
بنظرتون امیدی بهش هست یا باید کارشو تموم کنم 😬
