دوستان شوهرم خیلی دل نازکو احساساتیه😥یه ذرش خوبه ولی این دیگه شورشو درآورده .توفامیل هرکی فوت کنه توخونمون قشنگ تا40ش عزاداریه هرشب اشک وناله😟فامیلای درجه 1 میت از عذا درمیان ولی شوهر من نه .حالاهم داداشش رفته سربازی یهو اسمشو میبره بلند میزنه زیر گریه .هزارتومن هزارتومن بایدازش بکنم اونوقت اموالشو کرده خیرات😒امشب بهش گفتم من بمیرم اینجوری گریه نمیکنی که الان واسه داداشت میکنی.چندشب پیش اومد خونه گفت احساس میکنم با بابام حرف میزدم یه حرفیم دل بابامو شکست (دورچشاش حلقه اشک😐)بلندشد خونمون یه مقدار پسته بود واسه بچهام خریده بودم برداشت بچهامم گرفت رفت از دل باباش دربیاره😧خسته شدم ازش زورم میاد واسه من مثل شمره واسه بقیه دهقان فداکار😑چیکارکنم باهاش شمابگین😥