2726
فدات شم مررررسی گذشته در. گذشته. زیاد غصشو خوردم دیگه سنگ شدم مهم نیست برام چون تلافیشو سرشون درآور ...

خدانکنه عزیزدلم⁦♥️⁩⁦♥️⁩

الهیییییی، عیب نداره عزیزم اصلاااااااااااااا غصه نخور دیگه

قربونت برم مهربونمی مهربونم⁦❤️⁩

به زیر خاکستر صبر ، قلبی‌ست که میسوزد...
فدات شم مررررسی گذشته در. گذشته. زیاد غصشو خوردم دیگه سنگ شدم مهم نیست برام چون تلافیشو سرشون درآور ...

انشالله خوشبخت بشی عزیزم... من ازدواجم سنتی بود پدرم کاملا موافق هستش ولی مادرم نه الان که 5 ماهه نامزدم مادرم فقط پشت سرش پیش من حرف میزنه ولی روبرو خوبه باهاش... حالا جالب اینجاس نامزدم فامیل مادرمه و واقعا آدم خوبیه اما مادرم چه روزهایی که منو گریه نمیندازه 😔 الان جوری شدم اصلاااااا دوست ندارم با مادرم حرف بزنم حتی 1 کلمه 

من ریخته ام در رگ تو شیره جان 💞 هی چرخ بزن در من و دل را بتکان 💞 این هم نفسی چه حس و حالی دارد 💞 در پیکر من دو قلب ضربان دارد🫀🧿💞🧿

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

منم روز رفتنم به ازمایش خون در روم قفل شد 😢 اما خاگ برسرم ک به نشونه های خدا توجه نکردم

عزیزم راضی نیستی از ازدواجت؟ مطمئن باش اگه قسمتت نبود به هیچ طریقی نمیشد من خودم دو دفعه تا عقد رسیدم اما نمیشد

2728

من خودم ۱۷سالگی باهمسر فعلیم اشنا شدم بعد ۳سال دوستی جدا شدیم اون رف ازدواج کرد پدرمادرش سخت مخالف بودن وسطای عقدش رسیدن محضرر بعد ۶ماه از نامزدش جدا شد منم بعد چن سال با یه پسری اشنا شدم راهش دور بود مادرمم تاحدی مخالف بعد خواستگاری راضی شد نه ازته دل دوس نداش برم یهو شوهرم خونوادش اومدن خواستگاری من یکسال تموم مخاالفت کردم چون به یکی دیگه قول دادم بهش علاقه داشتم ولی دراخر قسمتم بااون نبود الانم میگم خوب شد ازدواج نکردم خسیس بودن برای عروس دور میشدم از مادرم  پدر مادرا باتجربن من اعتقاد دارم باید تاحدی بحرفشون بود 

دعا خيلي معجزه ميكنه  واقعا خدا چيزايي ميدونه ك ما نميدونيم  قطعا اين بهم خوردن به صلاحت ...

آره عزیزم درسته الان داغونم و بهش وابسته بودم ولی قطعا به صلاحم بوده که این ازدواج صورت نگیره باورت نمیشه دو دفعه تا مرز عقد رسیدیم اما نمیشد تا اینکه هم کلاسیم گفت نمیدونم چرا هیچ جوره نمیخواد درست بشه منم دیگه هیچی جوابشو ندادم و ارتباطند باهاش قطع کردم

خواهرم مادرم خیلی با ازدواجش مخالف بود از مادر دامادم خوشش نمیومد الان ۹ساله ازدواج کردن نمیگم زندگیشون بده ولی حق داش مادرش خیلی عوضیه اصلن کمک ماالی نمیکنن خواهرم هنوز مستاجره با حقوق کارمندی تازه ننه شوهرش زبونش درازم بود تازگی قطع ارتباط کردن دوتا عروس داره هردو قهرن خواهرم با خانمیو زیبایی وسیاستی که داره میتونس خیلی بهتر ازدواج کنه جایگاه اجتماعی هم دارره

از اشک دراوردن خونوادت دلت خنک شدد هرچقدم بد از اه پدر مادر باید ترسیدد نگو اینجوری 

بابامو 19 سال ندارمش

برا مامانم گاهی دلم میسوزه 

اما عقد داداشم رفتم ولی موقع عقد همه رو شوکه کردم اومدم خونه، کلا مراسمشو به هم ریختم

هنوز یه داداش مجرد دارم اونم موقع عقدش نمیمونم به خودشم گفتم

هیچکدوم موقع عقدم نبودن، تو عروسیم کادو ندادن

منو دق دادن، دقشون میدم

♥️به حکمتش دل بسپار♥️
من خودم ۱۷سالگی باهمسر فعلیم اشنا شدم بعد ۳سال دوستی جدا شدیم اون رف ازدواج کرد پدرمادرش سخت مخالف ب ...

منم خونوادش خسیس بودن 9 ساعت باید از خونوادم بخاطر دور میشدم میرفتم روستا حتی پسره واسه مراسم عقد میگفت پول ندارم بهم میگفت کی حقوقتو واریز میکنن واسه مراسم عقد از پول تو برداریم. در حالیکه همه پس اندازمو خرج عروسی خواهرش کرده بود

عزیزم راضی نیستی از ازدواجت؟ مطمئن باش اگه قسمتت نبود به هیچ طریقی نمیشد من خودم دو دفعه تا عقد رسید ...

زیاد راضی نیستم

حال مادرش سرخرید عروسی بهم خورد خونواده ها باهم بحث کردن خیلی بد بود

منم خونوادش خسیس بودن 9 ساعت باید از خونوادم بخاطر دور میشدم میرفتم روستا حتی پسره واسه مراسم عقد می ...

وای خوب شد نرفتی ایناهم پسرشون میخواس خرج کنه ولی پدره چونه میزدد میگف مهریه پایین عروسی خرج اضافه س پسره هم پررو بود چراادم باید خودشو پایین بیاره لیاقت ادم بیشتر ازین حرفاس از شوهرمو خونوادش راضیم عروسیمم سنگ تموم گذاشتن برام دستو دلباز تازه من یکشب عروسی گرفتم ناراحت بودن چرا دوشب نگرفتین جشن عقدم که نگرفتین خداروشکر خدا جاهایی ادمو برمیگردونه از راه اشتباه فوقش دوماه گریه کنی غصه بخوری از جدایی

زیاد راضی نیستم حال مادرش سرخرید عروسی بهم خورد خونواده ها باهم بحث کردن خیلی بد بود

میفهمم عزیزم ما هنوز نیومده بودن داشتن سر خرید با من بحث میکردن در حالیکه من اصلا دختر مادیاتی نیستم ولی واقعا بهم برخورد چون پسره بهم میگفت پول ندارم حقوق خودتو بردار باهاش خرید عقد کنیم در حالیکه همه پس اندازشو ارج عروسی خواهرش کرده بود. کل خرید طلای عروسی رو مادرش میگفت بزنین 2 میلیون من حرفی نداشتم ولی خونوادم میگفتن نه خیلی چون دوسش داشتم کوتاه اومدم ولی بی چشم و رو بود

بابامو 19 سال ندارمش برا مامانم گاهی دلم میسوزه  اما عقد داداشم رفتم ولی موقع عقد همه رو شوکه ...

منم پدرم فوت شدده شرایط ادم توزندگی قابل توضیحح ننیس ولی ببخش مادرتو پدرم که نداشتی زحمت کشیده برات ادم از بزرگترا رفتاررعاقلانه تر انتظار داره ولی متاسفانه کارایی میکنن عقل ادم قد نمیده

وای خوب شد نرفتی ایناهم پسرشون میخواس خرج کنه ولی پدره چونه میزدد میگف مهریه پایین عروسی خرج اضافه س ...

آره عزیزم پسره هم خسیس بود بهم میگفت حقوق تو رو برداریم واسه عقد یا مادرش میگفت کل طلای عروسی رو داخل مهریه بزنین 2 میلیون من چون عاشقش بودم می گفتم اشکال نداره ولی خونوادم مخالف بودن می گفتن داری ارزش خودتو میاری پایین. خداروشکر که عزیزم الان از زندگیت راضی هستی

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

فا ل

faryadsokot | 1 دقیقه پیش
2687
2730