بچه ها ما سه ماه پیش مامانم اینا رقتن مسافرت
وقتی رفتیم خونه مادرشوهرم خواهرشوهزم و مادرشوهرام توپیدن ب ما که شماهم رفتین مسافرت با خاتوادتون نگفتین😐 هیچی دیگ دعوا شد و کلی حرف زده شد و گفت ماشینتوت رو بدین پسرم و ...کلی حرفای دیگ من جواب همشونو دادم
قهرکردیم تاااا الان ک سه ماهه
خلاصه بابای شوهرم ی وقتایی می اومد ی سرگوچیک دم دری میزد حالا اومده میگ فردا ندریمونه
مادرشوهزم ایقد مغروره ک حتی ی زنگم نزد
خلاصه جونم بگه براتون ک انکاری خواسته رفع تکلیف کنه
سه ماه نوشونو ندیدن
س ماه زنگم نزدن
حالا برم یا نرم
اصلا دوس ندارم بزم
مادرشوهرم برا داماداش همه کاری میکنه برا ما هیچی منم میخام مثل خودش مغرور باشم
اگ فردا نرم همه عیبش میکنن و دو روز دیگ ام سرکوفتش میشه
دیگ همین
منصفانه راهنمایی کنین