2777
2789
عنوان

بچه ی بی تربیت خالم

| مشاهده متن کامل بحث + 2060 بازدید | 56 پست

تولد خواهر شوهرم بود. اینا به زن همسایه شون گفته‌ بودن بیاد. اونم دو تا بچه پسر دختر 4 ساله و 6 ساله آورده بود. ببین بچه شرررررر ها. حرف گوش نکن کار خراب کن حسابی.... اولش ما همه لبخند میزدیم...کم کم کفرمون درومد. بچه ها سوزن گرفته بودن دست شون می‌پریدن رو. مبل ها بادکنک هارو میترکوندن.... کیک تولد آوردن درجا عینه فشنگ خیلی سریع و تیز شمع هارو برداشتن گذاشتن تو دهن شون گاز گرفتن دوتیکه شد.... خواهر شوهرم داشت کیک میبرید و فیلم می‌گرفتیم...یهو عروسکی که واسه خواهر شوهرم کادو دادن و بچه پرت کرد رو کیک. هم کیک خراب شد هم عروسک...میوه های همه رو از تو بشقاب هاشون برمی‌داشتن پرت میکردن به صفحه تلويزيون. خیلی اذیت کردن. سفره انداختن شام بخوریم بچه ها نشستن پای غذا بلند شدن هی بادکنک های مونده رو پرت میکردن وسط سفره که ما غذا می‌خوردیم. برادر شوهرم 30 سالشه قیافش ترسناکه یهو بچه رو دعوا کرد.... دختر بچه 4 سالش بود گفت چیهههه اینجوری نگاه میکنی گوش هاتو با چاقو میبرم ها. بعد ما ها هرکی به بچه ها یه چیزی میگفت هی داد میزدیم نکن بشین. اذیت نکن. برادر شوهرم تعارف گذاشته بود کنار چند بار بلند شد دعواشون کرد. ولی ماااااااماااااانش عینه یه تیکه تاپاله نشسته بود حیون فقط نگاه می‌کرد از اول تا آخر به بچه ها هیچی نگفت. بابا شعور هم خوب چیزیه.... وقتی می‌بینید بچه خره داره اذیت میکنه شعور شما هم در حد همون بچه است که چیزی نمیگید. دستشو نمیگیر محکم بشونی پیش خودت. من فقط داشتم از اون مادره حرص میخوردم هی میگفتم آدم چقدر میتونه بی عار و بی غیرت باشه همه با بچت دعوا کنن... شعور که نداری جلو بچه تو بگیری.... غیرتم نداری بهت بربخوره یه کاری کنی. من اگه با بچم جایی برم کسی چیزی بگه همون موقع درجا دست شو میگیرم میام بیرون دیگه هم پامو اونجا نمیذارم... البته دعا کنید بچه دار شم فعلا نی نی ندارم 

صدای خروپف شوهرم دیونم کرده 
اتفاقا امشب خونه مادر شوهرم بودیم برادر شوهر یه بچه هشت ماهه دارم خواهر شوهرم داره طلاق میگیره رفته ...

وااای فشارم میفته ازین والدیناااا

در من زنی دیوانه فریاد میزند…

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وای یاد یکی از دوستام افتادم..ی پسر بچه داره.بهش یاد داده بود ک اگه رفتیم مهمونی اگه میوه اوردن دست بهشون نزن تا خودم بهت بدم.گفته رود باشه مامانی.تو فقط ی گوشه چشم نگام کنی من دیگه تا اخرشو میگیرم و دست ب چیزی نمیزنم.دوستم گفت صابخونه ک میوه اورد یا خدا چشام دیگه چپکی شدن ایقد چشم غره رفتم ک دست نزنه...انگار ن انگار.اخرشم محکم زدم تو دستش خخخخخ

آی ام کورد❤آنگاه که ناامیدی بر جانتــ پَنجه افکنده و رها نمیشوی..به من امیدوار باش.(زمر/53)
تولد خواهر شوهرم بود. اینا به زن همسایه شون گفته‌ بودن بیاد. اونم دو تا بچه پسر دختر 4 ساله و 6 ساله ...

وای کلی خندم گفت بخدا.... انشالله ک نی نی دار بشی

آی ام کورد❤آنگاه که ناامیدی بر جانتــ پَنجه افکنده و رها نمیشوی..به من امیدوار باش.(زمر/53)
یا خواهرزاده شوهرم میاد خونم.میره سر تخت خوابم بپر بپر میکنه.وای دوس دارم خفش کنم.

واسه چی میذاری آخه.... میاد در اتاق خواب ببند و قفل کن. یعنی چی آخه.... من از روز اول هرکس اومد خونم در اتاق خوابمو می‌بستم و قفل میکردم. به همه گفته بودم خط قرمز من اتاق خوابمه... حریم خصوصی اونجا باید حفظ شه بخدا چند ساله حتی خواهر خودمم اجازه ندادم بیاد تو اتاق. اونجا فقط باید منو. همسرم ببینم نه هیچ کس. روش تو عوض کن خانم گلی 

صدای خروپف شوهرم دیونم کرده 
واسه چی میذاری آخه.... میاد در اتاق خواب ببند و قفل کن. یعنی چی آخه.... من از روز اول هرکس اومد خونم ...

قفلش خرابه خخخخ

آی ام کورد❤آنگاه که ناامیدی بر جانتــ پَنجه افکنده و رها نمیشوی..به من امیدوار باش.(زمر/53)
تولد خواهر شوهرم بود. اینا به زن همسایه شون گفته‌ بودن بیاد. اونم دو تا بچه پسر دختر 4 ساله و 6 ساله ...

واااایییی چقد بی مسئولیت.اون بچه ها یکی یدونه سیلی بهشون میچسبید: |

قدیما مامان منم یه دوسی داش دو تا پسر داش.ب شدددددتتتت شلوغکار و بی ادب.همون اولش ک وارد شد گفتم عزیزم اسمت چیه.گف اسمم ق.رو.مسا.قه. فکم افتاد رسما.گلای مامانمو میکندن.رسیدن ب یه کاکتوسه بکننش.تیغاش رف تو دستشون دلم خنک شداااا

در من زنی دیوانه فریاد میزند…

ادم باید جوری بچشو کنترل کنه ک صابخونه اصن ب بچه نگه نکن این اجازه رو ندیم بش من پسرم بزذگ ک شد دید ...

چی بگم والا من که خودم فوق العاده بچه ی آروم و اهل تعارف و رودروایستی بودم و هستم ایشالا بچمم مثل خودم بشه ولی رفتار بچه ها تا حدود زیادی آیینه ی والدین به خصوص مادره من مامانمم فوق العاده آروم و اهل ملاحظه هست و بچه هاشم مثل خودشن ولی پدر و مادری که خودشون پررو و بی شخصیت و بی ملاحظه باشن بچشون یکی میشه بدتر از خودشون شاید باورتون نشه من مامانم شاغل بود و با مادر شوهر زندگی میکرد زمانی که ما بچه بودیم تابستونا که خودش سرکار بود در خونه رو روی ما قفل میکرد تا ما نریم خونه ی مامان بزرگم و مزاحمشون بشیم با این که دو تا دختر فوق العاده آروم و حرف گوش کن بودیم ولی از اون طرف زن عموم تو همون خونه دو تا پسر عرصه کار و شیطون داشت خودشم خونه دار بود بچه هاش کلا پیش مامان بزرگم بزرگ شدن خانومم تو خونه باد خودشو میزد و بچه هاش خونه ی یکی دیگه دائم خرابکاری میکردن ولی میدونی جالبیش کجاست مامان بزرگم چون واسه اونا بیشتر زحمت کشیده و بیشتر باهاشون بوده قلبا بیشتر دوسشون داره😐😁

من عید از خونه خاهرم دراومدم هفت ماهه نرفتم خونه مامانم همو میبینیم میگم تگه ی لیوان تو خونه مامانم ...

اینطوری احترام خودت و فرزندت هم نگه داشته میشه... 

دقیقا منم بخاطر مامانم خیلی رعایت میکنم و دیر به دیر میرم خونشون🌹

یک مسلمان واقعی... به مذهب و اعتقادات دیگری... اهانت نمیکنه🌹❤️
تولد خواهر شوهرم بود. اینا به زن همسایه شون گفته‌ بودن بیاد. اونم دو تا بچه پسر دختر 4 ساله و 6 ساله ...

البته اگه ناحق دعوا کنن بچه رو حق داری ناراحت بشی واقعا مادره حقش بود جلو چشمش بچه هاش رو میزدن

اً
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

دفع حشره

goli۹۸ | 21 دقیقه پیش

الیزاروف

jjxkxkjfifjfk | 21 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز