مال ما برعکسع😂من چند شب اول عروسی نصف شب پامیشدم با داد و فریاد ک اینجا کجاس؟ گریه میکردم😂بیچاره همسرم می پریددددد از خواب و هی خودش معرفی میکرد و توضبحمیداد ک ما با هم عروسی کردیم و اینجا خونمونه😂
من مادر دو فرشته آسمانیم💫💫 یکی در دستان خدا آرمیده و دیگری در آغوش من💞
یه دفعه دیگه هم بارون میومد اون خواب بود منم جلو پنجره بودم یه دفعه منو نگاه کرد گفت بارون میاد گفتم اره گفت خاک تو سرت رو سیمانا نایلون نکشیدی انگار واقعا بیدار بود متکا رو زدم تو سرش یه دفعه پرید چی شده گفتم خاک تو سر ننت با این بچه بزرگ گردنش مگه من کارگرتم همینجوری هنگ بود
ممنون میشم برای خوشبختی و ازدواج خواهرم صلوات بفرستین