سلام دوستان پسرم هفت ماهش شده ولی مدام جیغ میزنه وقتی بازی میکنه جیغ میزنه میخنده جیغ میزنه ذوق میکنه جیغ میزنه اعصبانی کلا در هر حالتی جیغ میزنه نمیدونم چیکارش باید بکنم اصلا اعصبیم کرده راه حلی ندارید
برای شادی روح مادرم و سلامتی هممون صلواتی بفرستید🙏❤
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...
فقط میدونم که هر چی حساس تر بشی ول نمیکنه پسر منم تو این سنا شروع کررن به ناخون خوردن انقدر حساس شدم تا همین چند وقت پیش میخورد تا اینکه دکتر گفت ولش کن بچرو هی میگی بکن نکن
دختر منم همین بود. آنقدر حرص میخوردم لبم میجوییدم کل پوستش رفته بود. وارد ۱۱ ماه شد اروم شد. یک سالش شد کلا تغییر کرد. انگار یهو بزرگ شد
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...