خ مادرشوهر بودیم برادر شوهر داشت درمورد یه مساله حرف میزد خیلی جدی خطرناک جو گیر شده بود
یهو پسر من یه گ و ز داد اااااخ با خاک یکسان شد طفلک من که دیگه خاک بر سرم نشه نمیتونستم جلو خنده خودمو بگیرم 😫😆😂
خلاصه یهو جو ساکت شد
برادرشوهرمم یهو پوکید از خنده
گفت عمو یعنی به گوزت دیگه 😀
حالا پسر من دو ساله اصلا نفهمید چی شده کوچه علی چپ