2726
عنوان

داشتم داستان ندارو میخوندم دوباره تعطیل شد😭😭

| مشاهده متن کامل بحث + 305 بازدید | 56 پست
تموم شد

فرشته خانم میشه یه جا بزارین حداقل ساعت بزارین برای خوندنش الان خیلیا مثل من تو خماری اند خواهشا جدا از داستان غم انگیز و قشنگ زندگی ندا قلم نوشته هم قشنگ بود به همین راحتی نمیتونم از ذهنم بیرونش کنم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همووون فقط شانس اوردم دقیقا صفحه ی آخر خوندم زدم صفحه بعد ترکید وگرنه داغون میشدم ولی چقدر گریه کردم ...

خب تعریف کن چیشد از پیام منو فراموش کن به بعد جون مادرت

 دنیا اگه مردبود اسمش دنیا نبود
2728
تا به درجات والای افسردی برسیم😢

خوشبختانه من قبل اینکه بخونم تهشو میدونستم میخاستم جزییاتشو بدونم اگ از اول نمیدونستم تا چت روز درگیرش بودم😂

خدمتتون عرض کنم که بنده دیگه گربه بوره نیستم،رنگ اشتباه ریختن رو کلم و تا اطلاع ثانوی گربه سیاهه تشریف دارم😐مرسی از ارایشگر محترم😑😪
وای تروخدا من تا اونجا که مرتضی پیام دادم لطفا فراموش کن منو خوندم بعدش و خلاصه میگین؟؟؟؟؟؟؟؟؟تروخدا

هیچی دیگه ندا یه خواستگار میاد به اسم میلاد رد میکنه یه خواستگار دیگه میاد  کارمند بانک به ندا قول میده آرامشو به زندگیش بیاره ندا با تردید میره ولی خب کنار امیر که خیلی عاشق پیشه بوده آرامش پیدا میکنه.مرتضی هم نامزد میکنه  با اصرار مامانش ولی از عشق ندا مشروب خور میشع.یه روز بابای ندا زنگ میزنه که مرتضی فوت کرده نگو از عشق ندا پای بساط مشروب خوری گفته میخوام با ندا تموم کنم رفیقاش میگن بیخیال شو اون دیگه زن مردمه میره تو اتاق و آمپول هوا تزریق میکنه😭 ندا هم داغون بوده ولی با صبوری و درک شوهرش به زندگی برمیگرده .تو بچه دار شدن مشکل داشته  یه لوله داره میره کربلا نذر میکنه از حضرت عباس برمیکرده بعد سه سال حامله میشه اسمشو میذاره ابولفضل.بعد میره شمال پیش بچه های ناتنی مامانش میفهمه مادره کلا گم شده اصلا معلوم نیس کجاستو پیداش نکرده.همین دیگه 😭

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730