شاید دچار روزمرگی شدی عزیزم، ب هر حال تو هر حالی هستی بیای ببینی چی ب روز ما اومد میری خداتو شکر میک ...
نه عزیزم بذار بگم که از بچگی با صدای دعوای پدر و مادرم بیدار شدم همیشه صبح با اون دعوا زفتم مدرسه ولی رو پا خودم وایسادم تا ارشد بگیرم و کار کنم و کارم نشد که نشد از بچگی موهامو میکنم همیشه استرسیم خستممممم بیچاره شوهرم فکرشم نمیکنه من همچین باشم
ایشالا عزیزم دعا کن جور شه شرایطمون ی تاپیکی یکی از خانوما میگفت چون افسردس مث من نمیتونه بچه دار ...
ن بابا بد ب دلت راه نده همه ک مثل هم نیستن،
منم عقدم باورت میشه چهار ساله ک عقدم؟
اولاش ک ب خاطر چیزای مادی و مالی عروسی نگرفتیم بعدم ک یکی از آشناهامون فوت شد الان ک قرار بود عروسی کنیم یه بلایی رو سرمون نازل شده ک فقط خدا میتونه درستش کنه،من برات دعا میکنم، لطفا تو هم برامون دعا کن حالم بده خیلی