اولش که حرف ازدواج مجدد زنا اومد فردوس گفت مخالف مثلا عروس که نوه هاش بزرگ کرده اگر ازدواج کن تکلیف نوه هاش چی میشه
خانم بزرگ هم گفت عروست اشتباه کرده ازدواج نکرده اگر تو نذاشتی ظلم کردی
بعد فردوس گفت این حرف و عقیده من و بلند شد بره که
زن گفت شما گفتی هر کاری برام می کنید گفت چیکار کنم
گفت این سری بیست تن بفرست می خوام روی دریا کم کنیم