بچه ها شوهرم و پدرشوهرم میخوان اربعین برن کربلا منم حامله ام مادرشوهرم زنگ زده میگه بیا خونه ما هم من تنهام هم تو منم از طرفی دوس دارم برم خونه مامانمینا دلم واسه کنار ابجی کوچیکم بودن تنگ شده الان چجوری به مادرشوهرم بگم ناراحت نشه ؟ شوهرم گفت چند روز برو پیشش بعد برو خونه باباتینا
اره راهش همينه
چون زنگ زده دوروربروبعدبروخونه خودتون
خوب طبیعبه ک ادم خونه مادرخودش راحتتره دیگ دلخودی نداره ک
اگه خونشون راحتی برو چند روز
حرف شوهرت درسته دوروز اونجا باش دو روز خونه مادرت اینا همین جور تا بیان از سفر حتنا به مادر شوهرتم بگو که دو روز خونه تو دو روز خونه مادرم فردا شاکی نشه
اره همینکار ک شوهرت گفته رو انجام بده
بری کربلا راحتتری تابری پیش مادرشوهر
حالا برای دل اون بنده خدا یه روز و یه شب برو پیششون
زقیشو برو خـونه مادرت
بهانه کن بگو خواهر کوجیکم کلی ذوق کرده که میرم پیشش
اول برو خونه مادرشوهرت بعد خونه مادرت ک ناراحت نشه مثلا ی چنروز اونور ی چندروز اینور
سلام منم سوهرم رفته کربلا و من اومدم خونه مادرشوهرم البته با بچم، توهم چند روز برو بعدش برو خونه مامانتینا ولی تنهاش نذار چون بهت گفته حتما بهش سر بزن. من کلا خونه مادر شوهرم هستم
چرا بری خونه مادرشوهر؟ برای قبل رفتنشون؟
برگشتن نری دیدنشون ممکنه مریض باشن تو هم حامله ای خطرناکه
از حالا بهشون بگو دیر میام دیدن شما
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
