دیروز که برادر شوهرم ناهار اومد قیمه گذاشته بودم سوخت مجبور شدیم کباب بخریم اونم فهمید سوخته امشب هم خونه مامانم بودم پدرشوهرم شام گف میام منم مجبوری رفتم خونه مامانم دلمه گذاشته بود شاممونم داد ولی شرمنده شدم خیلی بد بود دلمش فقط برنج و لپه و سبزی بود ببخشید ولی حالم بد شد قوم شوهرم دلمه رو چرب و چیلی و قرمز میکنن یعنی رب میزنن داخلش حالا آوردم زرشک اینام تفت دادم ریختم روش ولی معلوم بود به زور میخوره این چه شانسیه آخخه حالا باقی روزا که خودمونیم همه چی تموم میشما حتما تو خونه پشتم حرف میزنن
دعا کنین تو این روزای پربرکت که روزای سخت بیماری کوچولوم دیگه برنگرده التماس دعا
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یه زن خوب همیشه کنارت میمونه!!!!!!مهم نیس چقد بهش دروغ بگی😒😒😒😒بهش خیانت کنی😒😒😒😒😒یا دورش بزنی!!!!!!😒😒😒😒فقط نکته ای که هس اون مامانته نه ما😂😂😂😂😂😂😂😂تموم شد بالاخره تموم شد😍😍😍😍😍من تونستم و خدا کمکم کرد هم طلاقمو گرفتم هم حضانت پسرم رو💪💪این شد معجزه برام و تاپیکی که قراربود بزنم هم زدم😍😍