سلام دوستان گلم.امروز دلم خیلی گرفته.گاهی فکر میکنم به حاجاتم میبینم فقط معجزه خدا رو میخوام که بتونم نجات پیدا کنم.خواهر بهترین دوستم توی جوونی توی مجردی مبتلا به غده بدخیم سینه شده جیگرم براش خونه...😢
ازطرفی دیگه خودم عقدم خونه گرونه....عروسی که سر به فلک میزنه...کدوم دختره از ته دل بگه عروسی نمیخوام ولی من حاظرم اینکارو بکنم ولی بریم سر زندگیمون اما حتی حرات ندارم به خانوادم به شوخی اینو بگم حقم دارن برای من کلی ارزو دارن....
ازطرفی دیگه همسرم بی نظیره همه چی تمومه اما خب همه جوونا به حمایت نیاز دارن یه خانواده حرف مفت زن و بی خیال داره که اصلا نمیدونم هدف خدا از خلقت این موجودات موذی و عوضی و بی فکر چی بوده...فقط اینقدر بهتون بگم که من توی صبوری و ارام بودن زبانزد هستم که دارم میگم ببینین دیگه چقدر غیر قابل تحمل هستن...با اینکه بنظرم باید بچشون رو حمایت کنن ولی باز میگم انگار که ندارمشون پس خدایا تو کمک کن تا از این وضعیت نجات پیدا کنم...هر جا میرم دنبال کار نمیشه گاهی کم میارم ولی ناامید نمیشم و به دعاهام ادامه میدم تاب و تحملم امروز رفته...برام دعا کنید دوستانم.ممنونم که به درد دلم گوش کردین گاهی ادم خیلی کم میاره😢😢😢