3 سال و نیمه باهمیم از اول خیلی بحث و جدل داشتیم نمیدونم چی میشد باز ی روز نشده جور میشد بهم برگردیم.جدیدا خیلی عصبی و ناراحته همش از من انتظار داره بهش پی ام بدم پیشش باشم ..بابامنم ادمم نمیتونم 24 بچسبم به گوشیم که هرچی میگم تو کتش نمیره...امروز من بعد مدت هارفتم بیرون با دوستم اون براش یه مشکل پیش اومده بوده خیلی ناراحت بوده گویا....منم ندونستم زیاد گوشیمو چک نکردم....حالا اومده میگه من به هیج جاتم توهیچ کاری برا من نکردی بمن بی توجهی و فلان من داشتم گریه میکردم تو با رفیقت بیرون بودی.....بابا خسته شدم دیگه اینقد انرژی منفی عه همش میگه ناراحتم این شده اینطوری کردم این شده این گندو زدم این شده یعنی این چند ماه اخیر همش گند کاری کرده منم هربار بش گفتم اینکارو نکنیا باز رفته انجام داده چوبشو خورده....خون منوکرده تو شیشه این چندوقت...همشم بمن میگه تو خود خواهی تو وقتی نیازت دارم نیستی من هروقت لازمم داشتی بودم بعد بش میگم بخاطر کارای خودت ناراحت بودم باهام حرف زدی... بش برمیخوره....امشب بهش گفتم از مشکلاتت خسته شدم ازم توقع بی جا داری منم مشکلات و استرس های خودمو دارم هی میگف نه من نصف دردامم نگفتم ازت پنهون کاری کردم فقط وقتی میترکیدم بت میگفتم و فلان منم بش گفتم دیگه بمن زنگ نزن من ظرفیتم پر شده
ولی حس خیلی بدی دارم...من واقعا خودخواهم.؟؟