من یه جاری دارم که مدتی بود به رفتار وحرکاتش جلوی شوهرم مشکوک بودم مثلن احساس میکردم دوست داره جلوی شوهرم جلب توجه کنه از طرز لباس پوشیدنش جلوی شوهرم اینو متوجه شدم ولی به این فکر خودم شک داشتم و گاهی با خودم میگفتم شاید من اشتباه میکنم واینجور نیست خلاصه چند سال این رفتارای جاریم روی مخ بود
تا اینکه یه روز جمعه که شوهرم خونه بود و ما مشغول خونه تکونی بودیم صدای زنگ در اومد منم از چشمی نگاه کردم دیدم جاریم بدون هیچ دلیل و بدون هیچ هماهنگی خوش تیپ کرده اومده بود خونه منم منم که خیلی بهش حساس بودم به شوهرم گفتم حق نداری در را براش بازکنی چون دلیلی نمیبینم اون این وقت راه بیفته بیاد اینجا و جاریم هم فهمید ما خونه هستیم ولی در را باز نمیکنیم و خلاصه بعد از چند بار زنگ زدن رفت
بعدش شوهرم برام خواب شب قبلش را تعریف کرد که شوکه شدم
شوهرم گفت خواب دیده که یه کوزه بوده یه مار زرد و ضعیف داخلش بوده و میخواسته از کوزه بیاد بیرون من به شوهرم گفتم که در کوزه را ببند نذار مار ازش بیاد بیرون و شوهرمم در کوزه را از مار بسته!!!!!
وقتی شوهرم خوابش را تعریف کرد خشکم زد چون مار در خواب تعبیرش دشمنه
بنظر شما این خواب تعبیرش به جاریم برمیگرده؟
اینم بگم که جاریم تو زندگیش با شوهرش خیلی مشکل دارن ومیانشان اصلن خوب نیست
بنظرتون با این وجود من باید چکار کنم؟