مادرشوهرم یا خواهرشوهرم هر وقت زنگ میزنن حالمو بپرسن بهانه شونه فقط قصد دخالت تو زندگی ما رو دارن بعد خواهرشوهرمم ناتنی همش خودشو تنی حساب میکنه اخه یکی نیس بهش بگه تو رو سنن ؟ هر دفعه یه بهنانه ای برای جواب ندادن بهشون دارم یه جورایی خودمو ازشون دور میکنم اصلا هم زنگ نمیزنم چون اونا اصلا باهام خوب رفتار نکردن الان میگم نکنه یه وقت یه جایی زهرشونو بریزن
من جاریم و مادرشوهرم با هم همکاری میکنن منم میگم آخه جاری تورو سننه
ناتنی بودنش دلیل نمیشه که تو اینجوری بزنیش تو سرش
اه چه قد بدم میاد کسی تو زندگی یه نفر دیگه دخالت کنه
نمیدونم این خواهر شوهر ها عقده چیو دارن دق چن ساله شون رو سر یه تازه وارد مظلوم خالی میکنن
من که واگذار میکنم به خدا خودم هیچی نمیگم
اگه همسرت رو تحت کنترل ندارن و به حرفشون نیست اهمیت نده
من که با چت جفتشونو شستم گذاشتم کنار از این به بعد مادرشوهرم خودشو جر هم بده باهاش صمیمی نمیشم. قبلا بخاطر شوهرم یا پدرشوهرم همش میبخشیدمش ولی دیگه تمومه. جاری هم ک عددی نیست بره گمشه
ناتنی بودنش یا نبودنش به خودش مربوطه نه به شما
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
