2737
2734
عنوان

توروخدا بگید که بچم چیزیش نمیشه

484 بازدید | 31 پست

امشب خونمون پر از مهمون بود

چقدر اذیت شد بچم😣

هرکی میگرفتش بغل مواظب گردن و کمرش نبود

یبار دیدم که سر و گردنش رو به جلو افتاده روی سینه اش! 

کمرش رو هم یا گود میگرفتن یا اینکه حالت نشسته 😢😢😢😢

بچم ۲۶ روزشه 


با یکی دوبار اینجوری شدن که چیزی نمیشه؟ 

خیلی نگران گردنش هستم.روبه جلو و عقب و ..میفتاد😣 

بچم گریه نکرد و دردش نیومد ولی...


توروخدا الان نیایید بگید چرا نگفتی مواظب باشن و بچه رو ازشون نگرفتی و..

نمیشد ..

خیلی عذاب کشیدم این چند ساعت


 لالایی غنچه ی پونه لالایی.بدون که شب نمیمونه لالایی..لالایی هر غمی که گفتنی نیست..همه دردای ما که گفتنی نیس..همه دردای ما که گفتنی نیست...

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2731
2738

هیچیش نمیشه ولی توروخدا دیگه اجازه نده اینجوری بغلش کنن 

تاسه ماهش نشده هم اجازه نده ببوسنش که ویروس تب خال نگیره خدایی نکرده

میشه لطفا برای شادی روح پدرم،پدرشوهرم،خواهرزادم و پدرش یه صلوات مهمونم کنید؟❤..............................خدای من نمیدانم گاهی کجای دنیا گم ات میکنم در هیاهوی بازار … در خستگی هنگام نماز ! در وسوسه های نفس ام… نمیدانم…. اما ، گاهی تو را گم میکنم مثل کودکی که در بازار دستان مهربان مادرش را رها کرده به تماشای عروسکی مشغول است…! بعد میبیند مادرش نیست و هیچ عروسکی او را خوشحال نمیکند…! 💙💙💙💙💙💙درمانگر طب فشاری هستم،اصلاح مفاصل وماساژ پیشرفته سوالی داشتید درخدمتم 😊😊

نه چیزیش نشده ولی دیگه مهمون اومد بزارش تو کریرش یا نینی لای لای بهشون بگو با همین جابه جاش کنین درش نیارین بدن درد میگیره اخر شب فقط گریه میکنه 

پسرم منو بابایی و آجی دنیا بی صبرانه منتظر به دنیا اومدن و گرفتن دست های کوچولوت هستیم   خاله ها میشه برای سلامتی پسرم صلوات بفرستین

گردن و کمر جفتش مهمه تو بغل کردن باید حواستون باشه

باید بتونی مادر قوی ای باشی و از بچت محافظت کنی 

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.

منم اون اوایل تا خرخره حرص میخوردم

درکت میکنم

بعضیا شعورندارن

من این روزا ی حال دیگه ای دارم......جهان من لباس تازه میپوشه...‌‌منو تو دیگه تنها نیستیم چون که....خداباما نشسته چای مینوشه.....
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز