واقعا جدیدا کار هاش رو مخم امروز با دوستاش میخواست بره کوه من ساعت ۵ بیدار کرد بزور برد کله پاچه بخوریم بعد من برگردوند رفت کوه بعد اومدم خیر سرم دوباره بخوابم دیدم به خواهرش گفت دنیا تنها خواهرش الان اومده خونمون که کمک کنه 😔
چون شب کل خانواده اش قرار بیان خونمون واقعا دیگه رو عصابم نمیدونم باید چی کار کنم همش به جای من تصمیم میگیره