سلام .
خانما منو خاهرم پنج ساله پیش یه مجوزپیش دبستانی گرفتیم وتو خونه ی بابام شروع به کارکردیم.اوایل خوب بود .البته سختی داره ولی تحمل میکردیم هرسال بیشترازساله قبل تبلیغ میکردیمو کارمونو انجام میدادیم.
بعده اون مجوزمدرسه ابتدایی گرفتیم .وتویه خونه اجاره ای شروع بکارکردیم خداروشکراینم خوب بودالبته سختیاش بیشترازاون بود.
برامدرسه یه خونه اجاره کردیم.
تقریبا ازدوسال پیش خیلی مهد وپیش دبستانی اطرافمون بازشده.دیگه واقعا جواب نمیداد تااینکه مجبورشدیم شهریه روکم کنیم تا شاگردداشته باشیم.
تااینجاهاش تحمل میکردیم.تااینکه تابستونی سره یه موضوعی بابام بامنوخاهرم سره لج افتادوگفت خونه روخالی کنین.مایم خیلی ناراحت شدیم.یه روز جدی رفتیم با بابام صحبت کردیم.که اگه خونه رو میخاد پوله مارو بده تامابتونیم خالی کنیم. چون بابام رو سپرده های منو خاهرم وام گرفته بود.
بابام گفت که حالا امسالو بمونید ساله بعد خالی کنین.نمیخاستیم ادامه بدیم .ولی نمیتونستیمم کارمون ول کنیم. حالا هنوز مهدوداریم.
ازیه طرفم صاحبخونه مدرسه مون اجاره رو فوق العاده برده بالا.
یعنی خیلی راحت بگم دارم فقط برا صاحبخونه وحقوق معلمام کار میکنم.
فقط درحد بخورونمیر براخودم میمونه. البته کم نیست .ولی احساس خستگیو فرسودگی میکنم.
بابام دیگه پشتم نیس.
خیلی خسته ام خیلی دلگیرم.نمیدونم ساله دیگه هردوشونوببندم یا بمونم. میترسم پشیمون بشم.
به نظرتون چکار کنم؟؟؟؟؟