من یه زمانی بود که از دست دونفر خیلی کینه داشتم، هرشب تو خوابم می دیدم که دارم باهاشون دعوا و کتک کاری می کنم خیلی عذاب می کشیدم و خواب خوبی نداشتم، آخرش دیدم اونا دارن زندگیشونو می کنن و فقط من دارم خودمو آب می کنم، تصمیم گرفتم به خودم کمک کنم.
هرشب قبل از خواب برای سلامتیشون صلوات فرستادم، چندین ماه،. اوایل همینطور زبونی و بی احساس می گفتم ولی یواش یواش نیتمم با زبونم یکی شد، خلاصه از دست اون خوابهای آشفته راحت شدم