تازه منطقه زندگیمونو رو عوض کردیم قبلا محله پیش همه فامیلای شوهرم بودم،الان چند روزه در حد نصف وعده غذا هم نمیخوره کل روز، تو دوست پیدا کردن هم زیاد مهارت نداره چکار کنم اصلا انگار افسردگی گرفته هر روز هم میبرمش محله قبلی خونه پدر شوهرم خیلی هم دوستش دارن ولی انگار فایده نداره
جای بردن به محلخ قبلی جاهای قشتگ محله جدیدو نشونش بده از خاطرات دوست یابیت تعریف کن مشتاقش کن بره با بچه ها بازی کنه بازی فکری بخر مجبور بشه گروهی بازی کنه
مادر از مرگ نمیترسد...تنها نگرانی یک مادر این است که فرزندش را در دنیایی تنها بگذارد که هیچکس مانند او دوستش نخواهد داشت.