2737
2734
عنوان

توخونه زندانی هستم

1640 بازدید | 64 پست

شهر غریب ازدواج کردم هیشکی رو ندارم قبل از بچه دارشدن سرکار میرفتم سرگرم بودم اما تواین یازده ماه ک بچم بدنیا اومده از صبح تا شب توخونه آپارتمانی زندانی شدم شوهرم صبح تا ظهر میره سرکار بعدازظهر بیکارهست پارک وخیابان میگم نمیبره امروز عصر داشتم دیونه میشدم گفت ماروببربیرون گشتی بزنیم چیزی بخوریم بیام گفت  میخوام برم خونه بابام نمیتونم ببرمت بیرون تو خونه نشینی یاد بگیر منم رفتم توخیابون جلوی خونه یه خرده راه رفتم اومدم ک حال و هوام عوض شه اومد فهمید جنگ و دعوا راه انداخت که چرا بدون اجازه من بیرون رفتی

پسرم رو میگم پاستیل مامانشه    


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2738

منم عین تو. شهر غریب 


بدون یک نفر آشنا 

بدون هیچ دوستی 

بدون نت تازه امشب بهم داد بعد چند روز. 

بدون تفریح. 

فقط آخر هفته ها میریم یه روز بیرون. 

یا خرید ضروری باشه میرم. 

تفریح نه 😢😢

یه جایی خوندم که می‌گفت : هیچ وقت یک مادر رو سرزنش نکنید، چون خودش خیلی بهتر از شما این کارو بلده... هر روز یک احساس سنگینی و غم داره که مدام تکرار میکنه :کاش بیشتر بودم، کاش بهتر بودم و کاش مهربون تر بودم.      همیشه آخرش خوبه،اگه بد بود بدون  آخرش نیست      وقتی که تو رفتی و لبت نیست،به قرآن                       لنگ است بساطِ قم و این صنعتِ سوهان                    از روی لب توست که در حاشیه قم/هی شعبه زده حاج حسین و پسرانش 😍😍😍🤪🤪                             چشم هایت عقیق اصل یمن /گونه هاقاچ سیب لبنانی /تو بخندی شکسته خواهد شد /قیمت پسته های کرمانی 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز