2733
2734
عنوان

سوتی های خنده دار

412 بازدید | 38 پست

بیایید از سوتی های ک دادیم بگیم یا گرفتیم🥰. خودم شروع میکنم من وجاریم باهم همسن هستیم و یک ماه با فاصله عروسی کردیم خیلی باهم راحتیم  ی شب ک همسرامون نبودن با خواهرشوهرم ک‌مجرده اومدن خونه ما برا خواب آقا اینم پاشد گفت وقتی 💨💨دارین دوتا انگشتتون رو بزارید اونجا صدا نمیده پاشد عملیش کن یهو ی صدااای داد ک من وخواهرشوهرم تا دوساعت حلزونی میرفتیم تو خونه😂😂

صمیمیت موج میزنه 

یه معلم دینی تو دبیرستان داشتیم ، میگفت اگه یه مرد تو خیابون صداتون کرد ، نگین بله ! بگین  هان .  شاید همون لحظه داشته صیغه میخونده!                                                        اون اولین درس زندگیم بود ..😂🤭

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

این حجم از صمیمیت نگران کننده س 

همیشه اولین تجربه ها یا خیلی تلخ هستند یا خیلی شیرین بعد از آن اولین ها همه چیز به مرور عادی میشود شاید بزرگترین موهبتی که خداوند به انسان داشته همین قصه ی تلخ عادت است...💔

من ظهر جمعه رفتم تو سوپر ماركت شلوغ ديدم راه نيست برم جلو.از دم در با صداى بلند به آقاى فروشنده گفتم آقااا گوز داغدار داريد!!!

دوغ گازدار ميخواستم😐😐😐حالا بماند كه افراد حاضر در محل چطور داشتن از خنده ديوار و گاز ميگرفتن

2738

یه سری رفتیم خونه مادرشوهرم تازه از مسافرت برگشته بودیم با همسرم

مادرشوهرم همش اسم شوهر من و برادرشوهرمو جا به جا میگه کلا همیشه اینجوریه

اونجام مهمون داشتن شلوغ

 یهو مادرشوهرم برگشت با صدای بلندذگفت تینا تو و اشکان ( اسم برادرشوهرمه) برید تو اتاق استراحت کنید 

من 😐

اشکان 😣

شوهرم 😡

مهمونا 😳😳😳😳😳

مادرشوهرم. 😫😫😫

من یه سری ب شوهرم گفتم  علی اون پنکه رو خاموش کن 😕😕😕 

بعد خودم همینطوری موندم لال شدم . شوهرمم رفت تو فکر . اسمش محمده آخه نمیدونم علی از کجا اوردم . 

به سری دیگن اومد بغلم کنه قولنجمو بشکونه . بلند داد زدم یاحسین . بازم میخاستم برم تو افق محو شم اخه یا شو تو دلم گفتم حسینشو داد زدم . نمیدونم فازم چی بود . 

من یه بار با یه بنده خدایی داشتم بحث میکردم 

اومدم بگم کافر همه را به کیش خود پندارد 

یه نیشخند زدم به یارو بعد با شدای بلند گفتم کافر همه را به ک*ی*ر خود پندارد

اصن یه وضع وحشتناکی بود فقط دلم میخواست اون لحظه یه اتفاقی میوفتاد من از رو زمین محو میشدم و خیلی سریع هم از محل گریختم😂

رفتم داروخونه کیت تخمک گذاری بخرم قبلشم تاخرخره درباره لانه گرزینیخونده بودم 

اقا هم بود ،رفتم گفتم ی بسته کیت لانه گذاری میدید🤣🤣 


میشه برای سلامت تو دلیم یه صلوات از ته دل بفرستید؟😍♥️
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز