داشتیم میخندیدیم، به خصوص این؛
من خواستگار واسم اومده بود، همه چی تمام.
قد۱۹۰، وزن 87 کیلو(حالا گیر ندین قدو وزنشو چطور اینقدر دقیق میدونی) چشمانی جذاب و گیرا و خلاصه تمام خوبیها درونش یکجا جمع.
(دیکاپریو رو دیدین؟ این سعیدشون بود)
رفتیم تو اتاق و داشتیم با هم حرف میزدیم و خیلی هم با هم تفاهم داشتیم تا اینکه یهو (حتما فکر کردین گوزیدم و اون هم رفت و پشت سرشو نگاه نکرد؟ خیر) از خواب بیدار شدم😐😐