دیگه واقعا خستم کرده دارم نصف حقوقمو بهش میدم که خونم تمیز باشه غذام حاضر باشه خداییشم وظالیفشو قشنگ انجام میده حالا یک ماهه شوهرش مریضه همش درگیره دکتره منم درکش کردم اما خب من نمیتونم خونه رو همش مرتب کنم که حالا هفته پیش میگه وقت عمل گرفتیم گفتم باشه گفت ۱ روز نمیام گفتم اوکی حالا زنگ زده میگه من ۱ هفته نمیام گفتم نه خیر شما باید بیاید من وسواس دارم نمیتونم ببینم رو میزم خاک نشسته بعد صداشو برده بالا میگه فکر کردی منو خریدی فک کردی کی هستی من باید بمونم پیش شوهرم منم گفتم پس من کسی دیگه رو میگرم برا کارام چونکه من از عهده کاره خونه برنمیام بعد برگشته میگه خاک تو سر شوهرت که تو رو تحمل میکنه .